تحقيق در مورد مختصري از زندگي حضرت سليمان دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقيق در مورد مختصري از زندگي حضرت سليمان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي تحقيق در مورد مختصري از زندگي حضرت سليمان،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
مختصری از زندگی حضرت سلیمان
گفته اند: حضرت داوود چهار پسر داشت هر روز مشغول عبادت خدا بود روزی از آن روزگار كه به عبادت مشغول بود در نماز به سجده رفت و وقتی از سجده برخاست دید كه تمامی فرزندانش مرده اند و تنها سلیمان زنده مانده است بسیار ناراحت و غمگین شد و به آسمان نگاه غمگینی كرد در این هنگام جبرئیل فرود آمد و به پیغمبر داوود علیه السلام فرمود شكر خدا را به جا بیاور و بدان كه خداوند در همه حال تو را امتحان میكند و این فرزندی كه باقی مانده روزگاری به پیامبری مبعوث میشود و جانشین تو خواهد شد و خداوند به او علمی عطا میكند كه تا كنون به هیچ انسان و پیغمبری عطا نكرده و قدرت بالایی بدست می آورد و با تمامی مخلوقات صحبت میكند و زبان آنها را یاد میگیرد پس حالا به ادامه عبادت مشغول شو.
خداوند متعال باد را مسخر سلیمان كرد تا بساط او را هركجا كه خواست حمل كند؛شیاطین را تحت فرمان او قرار داد كه خدمتگزار او باشند پرندگان را مطیع او كرد كه با بال و پر خود بر سلیمان سایه افكنند
و این امتیازات موجب شد كه سلطنت او به صورتی بی نظیر در آید و تمامی قدرتها متمركز او شوند.
از خصوصیات بساط سلیمان اطلاعات دقیق و قطعی در دست نیست و نمیتوان وصعت حكومت او را بیان كرد.شیاطین هم همانند غلامانی در خدمت سلیمان بودند و برای او ساختمانها استخرها و حوضهای بزرگ میساختند از گهر دریا برای او جواهرات می آوردند و در كل همه مخلوقات تحت الفرمان سلیمان بودند.
وفات سلیمان
سالیان درازی،سلیمان در میان مردم به عدالت پرداخت مردم از روش عادلانه او در مهد آسایش و خوشی بودندو مردم در آن زمان از مزایای خوب زندگی برخوردار بودند تا آنكه آفتاب عمر سلیمان بر لب بام رسید.
روزی سلیمان در كاخ بلور خود تنها ایستاده بود و تكیه بر عصای خود داده و به تماشای مناظر و عمارتهای كشور پهناور خود مشغول بود كه ناگهان جوانی ناشناس را در كاخ خود دید از آن جوان پرسید تو كیستی كه بدون اجازه وارد قصر من شدی؟گفت من آن كسی هستم كه برای ورود به خانه ها و كاخها از كسی اجازه نمیگیرم،من ملك الموت فرشته مرگم كه برای قبض روح تو آمدم سلیمان از شنیدن نام او و مأموریت خطرناكش بر خود لرزید و گفت :ممكن است مهلتی بدهی تا به كارهام رسیدگی كنم گفت:نه و در همان حال بدون اینكه به او مهلت نشستن بده جانش را گرفت . جسد بی جان سلیمان مدتها به همان حالت ایستاده و تكیه بر عصا بود باقی ماند و سپاهیانش او را در قصر میدیدند و خیال میكردند كه به بیرون نگاه میكند و هیچ موجودی از ترس سلیمان جرأت وارد شدن به قصر را نداشت تا آنكه خداوند به موریانه دستور داد تا عصای سلیمان را بخورد تا سلیمان به زمین بخورد و در آن موقع همه متوجع فت او شدند.
حكایت
در عهد حضرت سلیمان اسبها بر هوا می پریدند و در مزارع و كشتزارها فرود می آمدند و میچرخیدن و به چشمه ساران آب می خوردند در آن عهد بود كه جمعی از اهالی خراسان شكایت به آن حضرت آوردند و از خرابی احوال كشت زارها داستانها بیان كردند
حضرت سلیمان ناراحت شد و دیوان فرمود تا اسبها را بگیرند و نزد او بیاورند دیوا در گرفتن اسبها سعی كردند اما هیچ فایده ای نداشت و اسبها به سبب زور و قوت پرواز میكردند و در بند دیوها نمی افتادند
ناگزیر دیوها به فكر حیله ای افتادند و بعضی از چشمه ها كه اسبها از آن اب میخورند آب آن را خالی و از شراب پر كردند وقتی اسبها از چشمه ساران آب خوردند مست شدند و طاقت پرواز نداشتند
دیوها قریب هزار اسب آوردند و سلیمان اشاره به كشتن آنها كرد ناگهان فرمان خدا نازل شد كه ای سلیمان دست از گشتن این جانوران بردار كه نسل این حیوان فواید بسیاربر ادم دارد .
حضرت سلیمان دعایی كرد به درگاه خداوند و در خواست كرد بریده شود تا توان پرواز در آنها نماید.
دعای اسبان حضرت سلیمان نیز به قدرت اجابت شد و به حكن الهی پرهای اسبان فرو ریخت و اكنون از نسل همان 100اسب باقی مانده میباشد.
قصری از بلور
اجنه شاهکارهایی در معماری داشتند که تا به حال انسان ها مانند ان رانساخته اند.
یکی از شاهکارهای آنها ساختن قصری از بلور برای حضرت سلیمان پیغمبر بود.
از جمله ساختمان هایی که اجنه برای حضرت سلیمان ساختندبناهایی مثل بیت المقدس وهیکل وتدمروسایر آثاری که هنوز هم نمونه های بسیاراز آنها در سرزمین فلسطین وشامات موجود است .
حضرت سلیمان علیه السلام
حضرت سلیمان یکی از پیامبران عظیم الشان بنی اسرائیل است که از نظر مقامات مادی و معنوی، در تاریخ پیامبران بی نظیر میباشد. نام وی در قرآن کریم 16 مرتبه در سوره های بقره، نسا، انعام، انبیا، نمل، سبا و ص آمده است. او از مقربان درگاه الهی و بسیار شکرگزار خدا بود. مردی عالم و دانشمند که علم حکمت و قضاوت را به خوبی میدانست. او وارث همه مقامات حضرت داود علیه السلام، پدر خود است.
سلیمان از نوجوانی کاردان و لایق و نبوغ در او مشهود بود، بطوریکه میتوانست به درستی قضاوت و داوری کند و چون این شایستگی و وارستگی برای همه و مخصوصا پدرش، محرز و آشکار بود، لذا داود علیه السلام در آخر عمر خود، او را که سیزده سال بیشتر نداشت، به فرمان خداوند، به خلافت و جانشینی خود معین کرد. از این رو، حضرت سلیمان، مانند پدرش، هم به مقام نبوت و هم به مقام سلطنت و پادشاهی رسید. او پس از رسیدن به چنین مقامی، از خداوند خواست که حشمت و جاه و جلالی به او بدهد که تا آن زمان به کسی نداده باشد. خداوند هم دعای او را مستجاب کرد و نعمات و موهبات زیادی به او داد. باد را مسخر او کرده بود که به فرمانش، حرکت میکرد. گاهی به صورت توفنده و شدید و گاهی به صورت آرام و ملایم. جن و گروهی از شیاطین جزو کارگران او و تحت اختیارش بودند. علم منطق الطیر داشت که زبان همه حیوانات را می فهمید و مرغان همه زیر فرمان او بودند. در همین زمینه، می توان به ماجرای گفتگوی هدهد با وی و ماجرای دیدار حضرت سلیمان علیه السلام با بلقیس اشاره کرد.
متاسفانه در احوالات این پیامبر بزرگوار و تاریخ زندگیش، افسانه ها و خرافاتی گفته شده و نسبت های ناروا هم به او داده اند. ولی همه اینها اسرائیلیات و دروغ محض است. همچنانکه در مورد پدرش،حضرت داود هم چنین بود. این پیامبر خدا در دوران زندگیش، شهر بیت المقدس را با کمک جنیان و شیاطین بنا کرد و برای آن دوازده قلعه ساخت و بعد از اتمام آن شهر، ساختمان مسجد الاقصی را با سنگهای سفید و زرد و سبز بنا نمود و ستونهای آنرا از مرمر بلورین و با انواع جواهرات، مزین کرد. به غیر از این بناها، معابد و حوض های سنگی و ساختمان های مهم دیگری هم ساخت. قصر سلطنتی او که از چوبهای گرانبها و مزین به طلا و مرصع و جواهر، فراهم شده بود بسیار زیبا و باشکوه بود. هم اکنون آثار بعضی از این بناها، مانند «معبد هیکل سلیمان» در فلسطین هنوز هم هست و گردشگران و توریست ها برای دیدن آن آثار شگفت انگیز به آنجا میروند.
داستان فوت حضرت سلیمان، شنیدنی است. او در یکی از روزهای پرشکوه فرمانروائی و پیامبری، دستور داد تا هیچکس مزاحم او نشود و او ساعتی را از بالای قصر، به تماشا بنشیند، به عصای خود تکیه زد و با خوشحالی به اطراف قصر نگاه میکرد و از آنچه که خداوند به او داده بود، مسرور بود که ناگهان در کنار خود جوان خوشروئی دید که به او لبخند میزند. سلیمان گفت: تو با اجازه چه کسی به اینجا آمده ای و کیستی؟ جوان گفت: من با اجازه صاحب اصلی قصر به اینجا آمده ام. پیامبر خدا فهمید که، او عزرائیل است که از طرف خدا برای قبض روح او آمده است. از این رو به او گفت: ماموریت خود را انجام بده که این روز خوشی و سرور من بود و خدا نخواست که من جز به وسیله دیدار و لقائش، خوشی و سروری داشته باشم. سلیمان از دنیا رفت، اما همچنان تکیه زده بر عصا، کسی اجازه نداشت تا به ایوان برود و بداند که او مرده است تا به امر خدا موریانه ها عصای او را جویدند و سلیمان با آن حشمت بی مثال بر ایوان قصر افتاد. اکثر مورخین، مدت عمر او را، پنجاه و چند سال ذکر کرده اند.
سالروز ولادت حضرت سلیمان (ع)
حضرت سلیمان (ع) فرزند و جانشین حضرت داود (ع) و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنیاسرائیل بود. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حكومت و سلطنت نیز داشت.
مورخان نوشتهاند حضرت داوود (ع) با كشتن جالوت طاغوت زمان خویش حكومت را به دست گرفت و حضرت سلیمان (ع) را برای نبوت و خلافت بعد از خودش به مردم معرفی كرد ولی آنها به بهانه جوان بودن حضرت سلیمان (ع) اطاعت نكردند. حضرت سلیمان (ع) مخفیانه به تبلیغ دین پرداخت و پس از مدتی با امداد غیبی به چنان قدرت عظیمی رسید كه همه موجودات در خدمت ایشان قرار گرفتند. ایشان با این قدرت الهی حكومت را در دست گرفت و این سندی شد تا مردم بدانند كه خداوند میتواند اولیا و پیامبران خود را با قدرت خودش به حكومت برساند ولی آن را به اختیار و انتخاب مردم وا گذارده است تا آنها را در دنیا آزمایش كند.
حضرت سلیمان (ع) در سیزده سالگی به جانشینی پدر انتخاب شد. این انتخاب بر عالمان و عابدان بنیاسرائیل سنگین آمد و آنها زبان به انتقاد گشودند ولی مدتی بعد برخلاف انتظار وی را پیامبری رئوف، سلطانی عادل و حكمرانی فرزانه یافتند و از رفتار خود پشیمان شدند.
بخشهایی از زندگانی این پیامبر بزرگ الهی در قرآن كریم و اخبار و روایات اسلامی بازگو شده است. در قرآن كریم، 17 بار از سلیمان نام برده شده و آمده است كه سلیمان پیامبر علم و حكمت بود كه جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند.
خداوند به او منطقالطیر و زبان فهم حیوانات را ارزانی فرمود و او با هدهد و مورچه سخن میگفت. داستان هدهد و سلیمان و سلیمان و مور در قرآن ذكر شده است. همچنین از قضاوت خردمندانه او درباره از بین رفتن علفهای تاكستان مردی از بنیاسرائیل به وسیله گوسفندان مردی دیگر سخن به میان آمده است.
میگویند وی انگشتری داشت كه اسم اعظم بر آن نقش بسته بود و بسیاری از كارها را با آن سامان میبخشید. در تاریخ و ادبیات از انگشتر سلیمان سخنهای زیادی گفته شده است. از دیگر حوادث زندگی این پیامبر بزرگ ماجرای او با ملكه سبا و نیز بنای ساختمان بیت المقدس است.
در قرآن كریم، 17 بار از نام حضرت سلیمان(ع) برده شده و آمده است كه سلیمان پیامبر علم و حكمت بود كه جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند.
حضرت سلیمان سرانجام در 55 سالگی در حالی كه بر عصای خود تكیه داده بود و از درون قصر به رژه لشگریان خود مینگریست جان به جان آفرین تسلیم كرد و مدتی اینچنین پا بر جا بود تا اینكه موریانهای عصای وی را جوید و پیكر بیجان سلیمان نقش بر زمین شد. او را در بیت المقدس در كنار قبر پدرش داوود نبی به خاك سپردند.
سلیمان سازنده «بیت المقدس» و «هیكل ـ معبد بیت المقدس» بوده است. او بعد از اتمام ساختن بیت المقدس با گروهى به مكه رفت و حج خانه خدا را انجام داد. در روایت است كه سلیمان با آن پادشاهى عظیمى كه داشت در كمال زهد و بىاعتنائى به دنیا بود و خوراكش نان جو سبوسدار بود و لباسى از مو مىپوشید و شبها را به عبادت مىگذراند و روزها را روزه داشت.
پس از آنكه حضرت داوود به پیامبرى برگزیده شد مأموریت یافت بنىاسرائیل را به راه راست هدایت كند. آن پیامبر خدا توانست تبهكارى و شرارتهاى بنىاسرائیل را تا حد زیادى مهار كرده و با فتح بیتالمقدس و سایر مناطق فلسطین تمدن جدیدى را بنیانگذارى كند. یكى از كارهایى كه حضرت داوود (ع) در جریان بنیانگذارى تمدن الهى انجام داد ایجاد پرستشگاه و مكان مقدس مسجد در محل فعلى مسجدالاقصى است. به همین دلیل از این پیامبر خدا نیز به عنوان یكى از بانیان شهر بیتالمقدس نام برده شده است.
درباره تعمیر شهر بیتالمقدس و ایجاد مسجد پرستشگاه توسط حضرت داوود حكایت زیر هم نقل شده است: پس از آنكه حضرت داوود(ع) بیتالمقدس را فتح كرد درباره تجدید بناى شهر و ایجاد مسجد از طرف خداوند وحى شد كه به مكانى از شهر بیتالمقدس كه فرشتهاى با شمشیر برهنه ایستاده است نگاه كند و مسجد را در آنجا بسازد.
هنگامى كه حضرت داوود (ع) نگاه كرد یكى از فرشتگان خدا را بالاى سنگ مشاهده نمود. با مشاهده فرشته حضرت داوود (ع) بدون درنگ به تجدید بناى شهر و بناى مسجد مشغول شد. گرچه حضرت داوود(ع) تعمیر شهر بیتالمقدس قدس و پرستشگاه بزرگ مسجدالاقصى آنجا را آغاز كرد ولى فرصت نیافت كار بزرگ خود را به ثمر برساند. هنگامى كه آن حضرت متوجه شد مرگ به او نزدیك شده است به فرزندش سلیمان چنین گفت: اى سلیمان! خداوند به من فرمان داده بود كه مسجد و خانهاى برایش در این شهر (بیتالمقدس) بنا كنم. با این كه مقدمات كار را آغاز كردهام ولى گویا تقدیر خداوند این است كه من از این جهان بروم و ادامه كار را به تو بسپارم. اكنون به تو كه بعد از من پیامبر و جانشین من خواهى شد، سفارش مىكنم كه در ساختن این مسجد شكوهمند لحظهاى درنگ نكنى.
پس از وفات حضرت داوود پرستشگاهى كه بعدها مسجدالاقصى نام گرفت با شكوه فراوانى توسط حضرت سلیمان ساخته شد. شهر قدس نیز مقر سلطنت این پیامبر الهى شد. بنابر این حدود هشتاد سال حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) در این شهر حكومت تشكیل دادند.
خداوند به حضرت سلیمان (ع) نعمتهای فراوان داد. در قرآن میفرماید: «باد را به تسخیر سلیمان قرار دادیم» بعضی از دیوها و اجنه را نیز در اختیار او قرار داد تا از آنها در كارهای دشوار استفاده كند. غیر از این موارد به سلیمان زبان پرندگان آموخت تا بتواند از نواها و نالههای آنها مطلع شود و ضمیر آنها را بخواند.
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید