مقاله سازمان و مدیریت دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سازمان و مدیریت کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سازمان و مدیریت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سازمان و مدیریت
مقدمه :
انسان موجودی اجتماعی است ،بطوریكه بدون ارتباط با اجتماع (اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته كه با استفاده از تجربیات آن زندگی انسان نمود پیدا میكند .) مفهوم زندگی بشر از بین میرود و حیات او با زیست حیوانات پست تفكیك ناپذیرمیشود ،به هر حال زندگی در اجتماع ،آدمی را به موجود سازمانی تبدیل كرده است : و او برای ادامه حیات بشری ناگزیر است در اجتماعات متعددی از قبیل : خانواده ، مدرسه، سازمانهای تولیدی و جامعه
عضویت و شركت داشته باشد . و با توجه به تاثیر مطالعات مربوط به دانش مدیریت در شكلگیری و دوام سازمانهای اجتماعی، اقتصادی،اداری، سیاسی، آموزشی و ; میتوان نتیجه گرفت كه انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متكی است وبرای بهتر زیستن (اداره صحیح
سازمانها )گریزی جز روی كرد به مدیریت و مطالعه آن نمیباشد . نارساییهایی مربوط به مدیریت نه تنها كاركرد سازمانها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد میكند ، بلكه همچنین موجب میشود بر اثر عدم كارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آنها تلاشهای افراد بشر بطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و كوششهای آدمی در سازماندهی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد .
فراموش نكنیم كه باروی كوششهای تولیدی بر اساس نیروی انسانی استوار است . و منابع دیگر از قبیل سرمایه، تكنتولوژی و یا بهرهبرداری از منابع زمین به نوبه خود به تلاشهای نیروی انسانی بستگی دارد .
بطوریكه امروزه اقتصاددانان از این قبیل منابع ثانوی بعنوان (( كار متبلور ))یاد میكنند هدر دادن نیروی انسانی بر اثر سوء مدیریت یكی از مسائل زمان ما بشمار میآید و این مشكل به ویژه در كشورهای جهان سوم جنبه حادی به خود گرفته است . با تأمل در این نكته در مراجعه به آمارها حكایت از آن دارد كه كشورهای جهان سوم از نیروی انسانی خود استفاده بهینه بعمل نمیآورند . و تلاشهای نیروی انسانی در این جوامع عمدتاً بر تفكر و برنامهریزی متكی نیست و مدیریت توانائی برای سازماندهی به نیروی انسانی كشورهای توسعه نیافته وجود ندارد .
(( بنتهام )) با تأكید بر گرایش طبیعی آدمی بسوی لذتجویی، درصدد است انگیزه فعالیت بیشتر را به مدیران بشناساند و با یادآوری ضرورت ایجاد انگیزه طبیعی و گرایش مطابق آدمی مدیران را در سازماندهی و مدیریت راهنمایی میكند .
(( انگیزه همه اعمال انسان تنها برای كسب لذت و احتراز از درد است . ; )) اشارهای كه آنرا میتوان به یك برداشت مدیریتی در سازمان تعبیر كرد .
در اوایل قرن حاضر (( فردریك تیلر )) كه از وی به عنوان بنیانگذار مدیریت علمی یاد میكنند در كتاب خود تحت عنوان (( اصول مدیریت علمی )) مد نظر قرار میدهد و از تشویق مالی بعنوان انگیزه ایجاد فعالیت بیشتر در نزد كاركنان یاد میكند كه در جهت اعمال مدیریت اصولی و مؤثر از تشویق مالی به منظور برقراری انضباط در سازمانها استفاده شود و كوشش به عمل آید تا با توسل به روشهای منظم ( نظمكاری ) بازدهی كاركنان افزایش مییابد .
(( هانری فایول )) در اثر معروف خود تحت عنوان : (( مدیریت صنعتی و عمومی )) كه در سال 1916 منشر شد با تأكید بر وظایف مدیریتهای تصمیمگیرنده در شناسایی كاركردها و وظایف بطور تلویحی ضرورت آگاهیهای روانشناختی مدیران را یادآوری میكند در دهه دوم و سوم قرن حاضر مطالعه رفتار كاركنان سازمان و تأثیر آن در افزایش تولید بیشتر و بهتر مورد توجه قرار گرفت . بررسیهای تجربی نشان داد كه برقراری ارتباط صحیح با كاركنان سازمان و توجه به وضعیت روانی آنان از طریق تقویت روحیه، تأثیر بیشتری در افزایش بازدهی كاركنان دارد .
تعریف سازمان :
(( مارك هنسن )) مؤلف كتاب (( مدیریت آموزشی و رفتار سازمانی )) اعتقاد دارد كه ســـــازمانها (( پدیده اجتماعی هستند و واقعیت فیزیكی نمی باشند )) . و در همان منبع از قول مؤلف دیگر نقل شده است . (( مهمترین مطلبی كه در رابطه با سازمانها باید به ذهن سپرده شود، این است كه وجود آنها قائم به چیزی است كه در ذهن مردم وجود دارد )) .
باید در نظر داشت كه هریك از نظریههای مختلف درباره مـدیـریت بــرداشت ویژهای از مفهوم سازمان دارند و با توجه به نظریه و زاویه نگرش، به خصوصی كه دارند به جنبههای متفاوتی از سازمان تأكید میورزند . برای مثال نظریههای كلاسیك ، سازمان رادر مفهوم ساختار بروكراتیك آن مد نظر دارد و موجودیت آنرا عمدتاً به وجود عواملی از قبیل تقسیم كار، انجام امور بر مبنای تخصصگرایی، وجود ضوابط و مقررات، كاركرد مبتنی بر نظم و منطق، نظارت و ارزشیابی مربوط میداند . در صورتی كه در تئوریهای مدیریت كه مبنای روابط انسانی به وجود آمدهاند، در معرفی ساختار سازمان توجه اصلی به ابعاد انسانی آن میباشد .
در مواردی نیز تحلیل مفهوم سازمان با در نظر گرفتن كاركردها و رویدادهای آن انجام گرفته است و سازمان را متشكل از مجموعهای از رویدادها تلقی كردهاند كه (( در عین حال با مجموعههای دیگری از رویدادها (سازمانها ) پیوند حاصل میكند )) .
به هر حال باید در نظر داشت كه سازمانها بر مبنای همكاری گروهی نسبتاً پایدار اعضاء آن كه به منظور تحقق هدف مشترك انجام میگیرد، بوجود میآیند و طی تلاشهای معمولاً منطقی مبتنی بر تقسیم وظایف و هماهنگی به فعالیت ادامه میدهند. ( روانشناسی مدیریت، احمد زاده بیانی ص11 )
مفهوم و ضرورت ایجاد سازمانها :
آدمی در طی مراحل زندگی در دورههای مختلف تاریخی برای پاسخگویی به نیازها و رفع مشكلات متعدد خود ، ناگزیر به استفاده از همكاری و تشریك مساعی با انسانهای دیگر در قالبها و نظام خاصی شده است كه امروزه به آن سازمان میگویند .
در فرهنگ معین معنی سازمان عبارتست از :
(( مجموع دستگاهها و شعب و كارمندان یك اداره یا یك مؤسسه كه به آن تشكیلات نیز گویند )).
جامعهشناسان آدمی را طبعاً مدنی و اجتماعی میدانند و معتقدند كه همین ویژگی، او را به زندگی مشترك و دستـهجمعـی وادار نمـوده است همچنیـن آدمی دارای احتیـاجـات مادی و معنوی متعددی است كه ایجاب میكند در رفع آنها، از تعاون و همفكری مشترك دیگران بهره بگیرد و بین افراد بشر، یك سازمان و همكاری برقرار شود و لذا این موارد را میتوان مهمترین و مؤثرترین عامل در ایجاد و تشكیل سازمانهای گوناگون دانست .
عوامل مؤثر در گسترش سازمانها :
گفته شد كه انسان همواره از سازمان به عنوان وسیله و ابزار رسیدن به اهداف و رفع نیازهای خود بهره گرفته است . با توجه به رشد تمدن و فرهنگ بشری و توسعه اشكال مختلف زندگی، بتدریج سازمانهای گوناگون ایجاد گردید، و در گسترش آنها، عوامل متعددی از جمله عوامل زیر مؤثر بوده است :
1- تنوع احتیاجات معنوی و مادی آدمی 4- تغییر روش تولید و اشكال زندگی
2- گسترش علوم و افزایش دانش بشری 5- توسعه شهر نشینی
3- پیشرفتهای صنعتی و تكنولوژیك 6- گسترش دامنه مشاغل و حرفههای مختلف و
ضرورت تقسیم كار و استفاده از توانائیها و معلومات و مهارتهای افرارد مختلف در هر سازمان
نظر به چنین گسترشی است كه بعضی از علمای مدیریت، جامعه كنونی انسانی را، جامعه سازمانی گفتهاند و معتقدند كه امروزه مفهوم سازمان با زندگی ما ارتباط و پیوستگی زیادی یافته است تا آن اندازه كه بیشتر افراد در سازمانی بنام زایشگاه متولد میگردند و در سازمان خانواده رشد می یابند در سازمانهای آموزش و پرورش تحصیل میكنند و سرانجام در یكی از سازمانهای خصوصی یا دولتی وارد میگردند و اكثراً عمر خود را به نحوی در سازمانهای مذهبی،
فرهنگی ، علمی، آموزشی، پژوهشی، صنعتی، اداری و ; صرف میكنند . پس سازمان را میتوان از قدیمیترین مفاهیم دانست كه اطلاع از مبانی و اصول و مشخصههای آن، برای بسیاری از افراد بویژه مدیران ردههای مختلف ضروری است تا با آگاهی از این دانش بتوانند از سازمانهای موجود و همكاری مشترك آنها در جهت رفع نیازهای مردم حداكثر استفاده را بنمایند .
تعاریف سازمان :
از سازمان توسط صاحبنظران، تعاریف متعددی ارائه شده است كه از جمله :
ـ سازمان مجموعهای است مركب از جزءهایی كه هر یك به سود بقیه، عهدهدار كاری معین است .
ـ سازمان عبارتست از همكاری مشترك افراد برای انجام مقاصد مشتركی كه در پیش دارند .
ـ سازمان، واحدی طرحریزیشده و دارای تشكیل عمدی برای رسیدن به هدفهای مشخص است .
مثلاً در ایران برای نیل به اهداف دوره ابتدائی سازمانهای متعددی نظیر دفتر آموزش ابتدایی و راهنمایی در مركز، اداره آموزش ابتدایی، در استان، دایره آموزش ابتدایی در شهرستان و یا سازمانهای یكدبستان با كاركنان مختلف و وظایف متفاوت ایجاد شده است .
یا برای تربیت و تأمین نیروی انسانی متخصص، سازمانی بنام وزارت فرهنگ و آموزش عالی تأسیس گردیده است . نمونه كامل از یك سازمان را میتوان ارگانیسم یا بدن آدمی دانست كه از اندامهایی كه به یكدیگر مرتبطند و هر یك كاری معین دارند، تشكیل شده است .
هر سازمانی از اجزاء متعددی تركیب یافته است و هر جزء از سازمان نیز به منزله دستگاهی منظم است و بدون سبب آن را (( سازمان فرعی )) یا (( خرده سازمان )) گویند برای مثال :
یك آموزشگاه، خود یك سازمان اصلی میتواند تلقی شود كه در عین وحدت شامل چند كلاس یعنی چند سازمان فرعی یا خرده سازمان است .
یا مركز تربیت معلم خود یك سازمان فرعی است و جزئی از سازمان اصلی اداره آموزش و پرورش یك منطقه میباشد .
طبقهبندی تاریخی نظریههای سازمان و مدیریت :
در مقوله مدیریت و سازمان نیز آغاز طرح نظریههای مدیریت و سازمان را میتوان در سالهای اوایل قرن بیستم جستجو كرد زمانی كه وبر نظریه بوروكراسی را مطرح ساخت و تیلور و فایول اصول مدیریت علمی و اداری را ارائــه نمــودنــد . پس از آن نهضت روابـط انسانی و مدیریت رفتاری در سالهای دهه 1930 شكل گرفت و آخرین مكتب با نظریههای سیستمی و اقتضایی پا به عرصه وجود نهاد و امروزه نیز این مكتب، تفكر غالب در مدیریت و سازمان میباشد .
در موضوع نگرش تاریخی به موضوع سازمان و مدیریت ، ضمن بیان سیر تحولات مدیریت ، مكاتب مختلف و تئوریهای خاص هر مكتب مطرح می شود و بررسی تاریخی و موضوعی را به همراه هم ارائه میگردد از این رو بسیاری از نگارندگان به این طبقهبندی روی آورده و با این نگرش تقسیمبندیهای بسیاری انجام گرفته است كه غالباً سه مكتب اصلی مدیریت علمی ، مدیریت روابط انسانی و مدیریت سیتمها در تمامی آنها ملاحظه میشود . هارولدكونتز در طبقهبندی اولیه خود به شش مكتب تحت عنوان :
1 ) مكتب فرایندی یا وظیفهای مدیریت 2 ) مكتب تجربی مدیریت 3 ) مكتب رفتار انسانی در مدیریت 4 ) مكتب نظام اجتماعی در مدیریت 5 ) مكتب تئوری تصمیمگیری 6 ) مكتب كمی و مقداری مدیریت اشاره كرد و در حدود نوزده سال بعد این طبقهبندی را به یازده طبقه افزایش داد . كه به علت تداخل طبقات درهم و جزیی شدن آنها مورد استقبال چندانی قرار نگرفت .
ویلیام اسكات نیز با پیروی از طبقهبندی تاریخی سه مكتب را در مدیریت مطرح میداند . مكتب كلاسیكها كه با تقسیم كار ، سلسله مراتب، حیطه نظارت و ساختار منطقی سر و كار داشتند و مكتب نئو كلاسیكها كه با نهضت روابط انسانی شناخته میشوند . مكتب سوم مكتب سیستمی سازمان است كه سازمان را همچون سیستمی یا متغیرهای وابسته به محیط توصیف میكند و آن را در سطحی بالاتر از دو مكتب قبلی قرار میدهد . در تفكر سیستمی سازمان به صورت یك منظومه واحد كه متشكل از اجزاء مرتبط و متعادل است در نظر گرفته میشود و اصل وابستگی متقابل مهمترین خاصیت آن را تشكیل میدهد . اگر اجزاء و عناصر تشكیل دهنده سازمان را به صورت یك مجموعه واحدی درمیآورد همانا رابطه متقابل بین اجزاء و عناصر آن است . روابطی كه در مكاتب قبلی چندان مورد عنایت قرار نگرفته بود .
بوادینگ با در نظر گرفتن ضوابطی عمومی برای سیستمها آنها را در نه سطح طبقهبندی میكند . طبقهبندی وی برای شناخت سازمان و رفتار انسانها در سازمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است سطح اول را ساخت یا چهارچوب مینامد . سطح دوم شامل سیستمهای متحرك یا ساعتگونههاست سطح سوم سیستمهای بازخور یا سایبرنتیك است . سطح چهارم تك باختهها سطح پنجم سطح گیاه و سطح ششم دنیای حیوانات، سطح هفتم انسان، سطح هشتم سازمانهای اجتماعی و سطح نهم شامل دنیای ناشناختهها و سیستمهای متعالی است . با توجه به سطوح نهگانه بولدینگ برای درك هر سطح باید از روش و شیوه متناسب با آن استفاده كرد .
ریچارد واسكات با در نظر داشتن سیر تحولات تاریخی، نظریههای سازمان و مدیریت را به چهار گروه یا گونه تقسیم كرده است .
معیار تقسیمبندی او دیدگاه سیستم باز و بسته نسبت به سازمان و مدلهای منطقی و اجتماعی رفتار انسانها در سازمان است .
در آغاز دهه 1950 و تا اوایل دهه 1950 و تا اوایل دهه 1970 نسل جدیدی از تئوریها مطرح شدند كه تأكید و تمركز آنها بر منطقی بودن رفتارها در سازمان با توجه به محیط خارجی سازمان بود . در این تئوریها كوشش شده تا ساختار سازمانی با در نظر گرفتن نیازهای محیط شكل گیرد . نظریات علمایی چون مییروردان سالان سیك و پفر تأكید بسیار بر محیط داشته و این پیش فرض را كه سازمانها رفتار و عملكرد عقلایی و منطقی دارند شدیداً مورد تردید قرار دادهاند . سازمانها هدف اصلی خود را كه بقاست دنبال میكنند و سایر اهداف كه در فلسفه سازمان منطقی به نظر میرسند مانند كارایی و بهرهوری دنبال میكنند و سایر
اهداف كه در فلسفهسازمان منطقی به نظر میرسند مانند كارایی و بهرهوری در این میان جنبه ثانویه پیدا میكند . برخی سازمانها كه در محیط هایی كاملاً سیاسی و نهادی قرار گرفتهاند، برای ادامه حیات، خود را با هنجارهای نهادی و معیارهای سیاسی منطبق میسازند و ضرورتاً تولید كار و خدمتدهی مؤثر برای ادامه كار آنها نقش حیاتی ایفا نمیكند ( همان منبع ص26 ) .
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0