توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد اخـلاق دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اخـلاق  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اخـلاق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اخـلاق :

اخـلاق

روش تكامل اخلاق:
1ـ اخلاق یعنی احترام :
نخستین نكته مهم این است كه جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همه اشكال حیات و محیطی كه آنها را دربرگرفته است.
لازمه احتران به خویشتن این است كه برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار كن كه می خواهی با تو رفتار كنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یك اصل اخلاقی است كه در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.

2ـ تكامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نكته بسیار مهمی است كه اخلاق احترام ناگهان و تمام و كمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تكامل اخلاق فرآیند تدریجی است كه مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تكامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است كه با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از

مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در كنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جاده دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد كه مراحل استدلالی شبیه نردبانی است كه كودك برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام كودك به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید كه بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله

پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تكامل را می پیمایند. اما تكامل اخلاقی مسابقه نیست، یك جریان و فرآیند است.
مهم این است كه به ادامه حركت او در مسیر تكامل كمك كنیم.
3ـ به كودكان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :

یكی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در كودكان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.
دكتر كابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی كودك برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با كودكان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یك مادر: «آویزه گوشم كرده ام كه بچه های من انسانهایی هستند كه حق و حقوقی دارند، عروسك خیمه شب بازی نیستند كه با آنها هر طور كه بخواهم رفتار كنم.»
رفتار انسانی با كودكان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حكم همین انصاف باید با كودك به اقتضای سن و سال او رفتار كرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با كودك چنان رفتار كرد كه احساس كند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.

با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال كنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید كه احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب كه بچه ها، كه در مرحله تكامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنكه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.
احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.

در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نكنید.
4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :
یكی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می كنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.
با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.
5ـ آموزش كلامی :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنكه بسیار مهم است، كافی نیست.
فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه كرده اند. آموزشهای كلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. كودك هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینكه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی كه در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.

این پنجمین نكته مهم روش تكامل اخلاقی است. با كلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل كنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش كلامی نیازی به كامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می كنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می كنم، شما هم اشتباه می كنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»

پدر و مادر می توانند بی آنكه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی كنند، گوش كنند و اندرز بدهند.
با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاكت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان كمك می كنیم به كمك استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب كنند.
6ـ به فرزندان خود فكر كردن را بیاموزید :
به فرزندان باید یاد داد كه: الف) وقت خودشان را صرف فكر كردن كنند.
ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.
كودك به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به كمك ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فكر كردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت كردن او را در راه تكامل كمك كنیم.
دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق كنید :
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است كه آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است كه فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت كنند. اما لازمه تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.

مواظبت از خود و اموالشان، كسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و كمك به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار كرد.
آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی كودك دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع كردن دستمال سفره و غیره، كمك كردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر كمك كنند به كمك كردن بیشتر عادت می كنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل كافی برای كمك به دیگران پیدا می كنند، عادت كمك و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.

8ـ تعادل استقلال و كنترل :
دادن آزادی كلیدی است كه درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به كنترل و این یكی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.
بچه ها هم در كودكی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.
هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند كنترل او نیست. هدف این است كه به فرزندان خود كمك كنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بكشند.
می دانیم كه بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نكنید كه فرزند شما به كنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت كودك كم سن و سال مستلزم كنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر كافی مورد مراقبت و كنترل قرار نمی گیرند. استقلال و كنترل در موضوع مهم هستند كه برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به كودكان محبت كنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
محبتی كه كودك را در كسب یك تصویر ذهنی مناسب كمك می كند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتكای به نفس و قدرت می بخشد.

عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعه خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است كه می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت كمك كند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها كمك كنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از كارشان احساس غرور و افتخار كنند كه این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی كنیم كه آنها را به خاطر آنچه هستند قبول كنند.

می توانیم كیفیات خوب و نقاط قوتشان را كه خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شكایت و انتقاد می كنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.
به فرزندانتان محبت و توجه كنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف كنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند كه می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.
به آنها كمك كنیم تا احساس عشق و محبت كنند.
10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر كنید :
برای تربیت اخلاقی كودكان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یك سكه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور كمك می كند.
با ایجاد توانایی درك نقطه نظرهای دیگران و با كمك به حصول توافقی كه نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی كودك كمك كند.
محیط گرم و صمیمانه خانواده، به بچه ها امكان می دهد تا در زندگی سرمشق های مناسبی پیدا كنند. از ارزشها و سنت ها مطلع شوند و در وقت نیاز از تدابیر حساب شده استفاده نمایند. وقتی كودك خود را متكی و متصل به خانواده احساس كرد، ناخودآگاه در موقعیتی قرار می گیرد كه در برابر فشار هم سن و سالانش مقاومت كند.
تربیت خوب و خانواده صمیمی دست در دست هم حركت می كند.
پیش به سوی تكامل اخلاقی :
سالهای نخست زندگی و به خصوص سال اول برای رشد اخلاقی اسنان حائز بیشترین اهمیت است. به دلایل زیر:

1ـ دوران نوزادی زمانی است كه پیوند میان پدر و مادر و فرزند جوش می خورد. هرچه نوزاد ر ا بیشتر لمس كنید و هرچه بیشتر به او برسید و با او بازی كنید، پیوند عاطفی شما با او بیشتر می شود.
2ـ با تَر و خشك كردن نوزاد، با ایجاد تماس جسمی، یكی از نیازهای اصولی او را برآورده سازید.
3ـ اگر نوزاد در نخستین سال زندگی مورد مهر و محبت قرار نگیرد و پیوند عاطفی با مادرش ایجاد نشود، احتمالاً در سالهای بعد، توانایی مردم دوستی را از دست می دهد.

4ـ با رفتع نیازهای سال نخست زندگی نوزاد به او اطاعت از دستورات پدر و مادر را می آموزد.
5ـ با توجه به نوازد، پیوندی عاطفی ایجاد می كنید كه در اثر آن اعتماد به نفس و استقلال فرزندانتان افزایش یافته، توانایی او را در ارتباط با سایرین و حساسیت به نیازهای آنها بیشتر می شود.
6ـ با فراهم آوردن محیطی صمیمی خانوادگی و اجتماعی به یادگیری كودك و كنجكاوی او كمك می كنید تا در مراحل بعد بهتر بتواند مراحل رشد اخلاقی را بپیماید.
عشق و محبت چراغ رشد انسان را روشن می كند. اگر فرزندان خوب و شایسته می خواهید باید با مهر و محبت شروع كنید. در ضمن یادتان نرود محبت به كودك درس اطاعت است.
دروغ
«اگر دروغ بگویی كسی حرفت را باور نمی كند»
درك ارزش اعتماد و اطمینان به كودك كمك می كند تا اهمیت صداقت و حقیقت گویی را درك كند. در اصل میل به راضی كردن دیگران سبب می شود كه بچه ها دروغ بگویند تا بروز حادثه ای را از شما پنهان سازند.
ترس از عصبانیت شدن پدر و مادر مهمترین علت دروغ گویی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان با شما صادق باشد، سعی كنید ترس او را از عصبانی شدن خود به حداقل برسانید.
می توانید از این پیشنهاد استفاده كنید:

«چیزی مهمتر از اعتماد متقابل میان پدر و مادر و فرزند وجود ندارد. تنها در این صورت است كه می توانیم به یكدیگر ایمان داشته باشیم.»
آنگاه برای تخفیف عامل ترس به فرزند خود بگوئید:
«وقتی كاری كرده ای كه نباید می كردی و می ترسی اگر به من بگویی عصبانی می شوم، پیش من بیا و بگو: اگر عصبانی نمی شوید می خواهم مطلبی را به شما بگویم … با شنیدن این جمله می فهمم كه نباید عصبانی بشوم. البته، بسته به شدت كار خلافی كه كرده ای خودت ب

اید فكری به حالش بكنی. اما من قول می دهم كه عصبانی نشوم. اگر راستش را بگویی به داشتن فرزندی چون تو افتخار می كنم.»
توجه داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دروغ گویی هم كار درستی نیست. گاه مجازات منصفانه و در حد تناسب كودكی كه دروغ گفته لازم است و گاهی هم یك عذرخواهی ساده كفایت می كند. نكته مهم این است كه باید در هر شرایط بر خویش مسلط بوده، آرامش خود را از دست ندهید و فراموش نكنید كه كودك را به خاطر حقیقت گویی تشویق كنید.
داستان پردازی بیش از حد نشانه آن است كه كودك از احساس شدید بی كفایتی و ناتوانی رنج می برد. این كودكان به توجه بیشتر پدر و مادر برای یافتن راههایی كه در برابر همسالان خود سربلندتر از آنچه هستند شوند، نیاز دارند. (كسب مهارتی كه اسباب تحسین دوستانش را فراهم كند نمونه ای است كه می توان به آن اشاره كرد.) به همین شكل كودكانی كه مرتب از دوستانشان به دروغ حرفهایی می زنند و آنها را به بدی و بی عرضگی و امثال آن متهم می كنند، احتمالاً از سوی دوستانشان آن طور كه باید به بازی گرفته نمی شوند و از اعتماد به نفس كافی برخوردار نیستند.
تنبیه
آیا تنبیه كار درستی است؟
قبل از هر كار، تأدیب پشت سرهم كودك به هیچ وجه درست نیست.
تأدیب به این شكل، نوعی تنبیه بدنی است و اتكا به تنبیه بدنی راه مناسبی برای پرورش اخلاق كودك نیست. اگر بخواهیم كودكان ما به جای منطق و بحث و استدلال به قدرت زورِ بازو متوسل شوند، قبل از هم خود ما باید آن را رعایت كنیم.
از آن گذشته، تنبیه بدنی به احترام متقابل میان پدر و مادر و فرزند منجر نمی شود.

تنبیه به رشد فكری كودك هم كمك نمی كند. نه به كودك می گوید چرا رفتارش ناپسند بوده و نه راه درستی به او نشان می دهد. كودك رد این شرایط از نقطه نظر كسی هم كه اسباب رنجش او شده باخبر نمی شود و به جای احساس تأسف برای رفتاری كه داشته، به حال خود تأسف می خورد. تأدیب كودك در مواردی می تواند به تربیت كودك كمك كند.
با اعمال زیر بدون نیاز به تنبیه بدنی كودك خود را در جهت تكامل اخلاقی تربیت كنید.

(منظور از تنبیه بدنی در حد روی دست زدن كودك است نه تنبیه شدید جسمانی)
1ـ تأدیب، در حد زدن روی دست بچه نوعی اعمال حاكمیت پدر و مادر است، هرچند كه بهترین راه تربیت او نیست. مثلاً زمانی كه كودك به پدر و مادر دهن كجی می كند و یا اینكه به همبازی هایش كتك می زند، تنبیه بدنی مختصر او بهتر از ایستادن /// كردن است. بی تفاوتی نسبت به اعمالی از این قبیل احتمالاً كودك را به این صرافت می اندازد كه مقررات اگر هم وجود دارد، رعایت نكردنش آن قدرها مهم نیست.
2ـ گاه تأدیب، كودك را از رفتار ناپسندش آگاه می كند. گاه در حكم سطل آب سرد است.
3ـ تأدیب در بسیاری از موارد بیش از كودك به پدر و مادر كمك می كند. بدین شكل كه پدر یا مادر با تنبیه كودك در اصل عصبانیت خود را فرو می نشانند و فضای ارتباطی بهتری حاكم می شود. به استناد پژوهشی كه اخیراً صورت گرفته، پدر و مادری كه گاه كودكان خود را تأدیب می كنند، به قدر سایرین كه هرگز از روش تأدیب استفاده نمی كنند، غرولُند و فریاد نمی كنند. بنابراین از این دیدگاه، تأدیب به كودك هم می كند.
4ـ تأدیب گاه به اصلاح رفتار به خصوصی منجر می شود. اگر پشت سرهم و بیش از اندازه مورد استفاده قرار نگیرد، جواب بازتاب خوبی برای كمك در پی خواهد داشت.
به اتاق خود فرستادن :
شما هم مانند اغلب پدر و مادرها، احتمالاً طی روز به لحظاتی می رسید كه كاسه صبرتان از شیطنت های كودكتان لبریز می شود و می بینید دیگر تحمل رفتار او را ندارید. هر كاری كرده اید فایده ای نداشته است. اینجاست كه اگر بخواهید می توانید كودك را به اتاق خودش بفرستید تا دقایقی را تنها بماند. به كودك بگوئید هر وقت كه رفتارش را اصلاح كرد می تواند به جمع بقیه بپیوندد.

به اتاق فرستادن مشروط، از این امتیاز برخوردار است كه به كودك انگیزه اصلاح رفتارش را
می دهد. هرچه سریع تر در رفتار خویش تجدیدنظر كند، زودتر به جمع بقیه برمی گردد.
استقـلال
نخستین گام به سوی استقلال :
1ـ مانع كنجكاوی سالم نشوید :
بی خطركردن محیط زندگی كودك (جمع آوری اشیاء خطرناك و غیره) یكی از راههای به حداكثر رساندن آزادی عمل و كنجكاوی اوست. هرچه در این زمینه بیشتر دقت كنید، هرچه فضای سالمتر و ایمن تری به وجود آورید به محدودیتهای كمتری نیاز خواهید داشت و به همین اندازه امكان سیروسیاحت مورد علاقه كودك تازه به راه افتاده را بیشتر خواهید كرد.
2ـ محدودیتها را آموزش بدهید :
كودكان تازه به راه افتاده در مرحله یادگیری همه جانبه هستند، دنیای خویش را نظام می دهند و قوانین حاكم بر آن را پیدا می كنند، قوانین طبیعی را كشف می كنند، دستور زبان را یاد می گیرند، قوانین اخلاقی را كشف می كنند و خلاصه آنكه كودك در همین ایام كه زمان یادگیری است باید با محدودیتها آشنا شود و از طرز كار نظام جهان مطلع گردد. آشنایی با محدودیتها او را در این امر یاری می دهد و چه بهتر كه شما وسیله این آشنایی شوید.
لازمه رسیدن به این اصل مداومت پدر و مادر است.
در آموزش محدودیتها به گفتن كلمه نهی «نه» اكتفا نكنید. دلیلش را هم بگویید. برای مثال :
اگر كودك شما دُم گربه را می كِشد، به او بگوئید: «نه، نباید دُم گربه را بكشیم.» (قاعده)
دردش می آید. (دلیل)
دلیل آوردن برای بچه ها باید عادت شود. وقتی برای آنها دلیل می آورید، استدلال منطقی درست و غلط را آموزش می دهید. با صحبت از دلیل و منطق، در اصل می گویید او در نظر شما انسانی باشعور است و با این كار به او احترام می گذارید.

3ـ پیشنهادی دیگر بدهید :
راه دیگر این است كه در ازاء منع آنها از انجام هر كار، كار دیگری را متقابلاً به آنها پیشنهاد كنیم. یا اینكه رفتار مورد انتظار را عملاً به كودك نشان دهید.
4ـ توجه كودكان را جلب كنید‌.
5ـ در صورت امكان رفتار بد كودك را نادیه بگیرید :
مثلاً می توان از كنار بداخلاقی و غرولُند فرزند تازه به راه افتاده بی تفاوت بگذرید. به طوری رفتار كنید ه انگار متوجه بدخُلقی او نشده اید. وانمود كنید ككه به كاری سرگرم هستید.
6ـ در صورت لزوم جریمه ای برای بدرفتاری در نظر بگیرید :

اما این جریمه باید منطقی باشد. باید در صورت امكان ارتباط روشنی میان رفتار بد كودك و نتایج ناشی از آن وجود داشته باشد.
در ارتباط با كودكان تازه به راه افتاده، سه مجازات منطقی و مناسب به نظر می رسد. نخستین آن سرزنش است. سرزنش مجازات منطقی است كه برای تأثیر سرزنش، تكرار پشت سرهم آن درست نیست. با تكرار، تأثیر سرزنش از دست می رود. اما هنگام سرزنش باید به قدر كافی جدی باشید تا كودك بداند كه با او شوخی نمی كنید.
نوع دیگر مجازات محروم كردن است. و نوع دیگر مجازات از میان جمع بیرون بردن كودك، هم گاه مجازات مؤثری است.
8ـ از كتك زدن بپرهیزید :
كتك زدن عادت می شود و ضمن آنكه تأثیرش را از دست می دهد، روی رابطه شما با فرزندانتان تأثیر نامساعد گذاشته و به احتمال زیاد به رشد اخلاقی او لطمه می زند.
9ـ رفتارهای خوب را تشویق و تقویت كنید. تا ضمن تربیت كودك، روابط بهتری میان او و شما به وجود آید.
10ـ برای رفتارهای ناپسند كودك مجازات منطقی در نظر بگیرید تا بفهمد پاداش بدرفتاری، واكنش ناخوشایند است.
راه كارهای افزایش اعتماد به نفس در كودكان1 :
بیشتر روان شناسان را باور بر این است كه داشتن عزت نفس و محبوب بودن از عوامل بس مهم دلشادی و سازگاری در بچه ها شمرده می شود. كودك در مرحله نخست زندگانی، پیش از این كه مفاهیم واژه ها و ترغیب و تنبیه را دریابد، شكل دهی رهیافت ها در مورد ارزش خویش را آغاز می كند. او به طور ذاتی رفتار پدر و مادرش را مثبت و ضبط می كند.

نكته ای كه شایان اهمیت بسزایی است، این است كه والدین رتفارها و مطالبی را كه كودكشان ثبت و ضبط می كنند، مهم شمارند. آن چه در پی می آید، اساس و شالوده اعتماد به نفس در كودكان را در سال های اولیه زندگی تشریح و توصیه می كند.
1ـ كودكتان را نزدیك خویش نگاه دارید.
او را به طرزی نگه دارید كه اهمیت ارتباطتان را با وی بنمایاند. زیاد متوجه اش باید در دیدگانش خیره شده و تماس چشمی برقرار سازید. به ویژه، لحظه هایی كه دارید به او شیر می دهید.
2ـ تا سر حد امكان كودك را به حرف بگیرید.
به هنگام صحبت نامش را ببرید. در بند آن نباشید كه هنوز معنای كلمه ها را نمی فهمد. كارشناسان رشد كودك، عقیده جدایی دارند كه كودكان همانند جوانان از یك ماهگی به صدای پدر و مادرشان گوش می سپارند و حركات بدنشان را با ضرباهنگ آوای آنان دمساز می كنند. با كودكتان آن گونه سخن بگویید كه احساس آرامش می كنید. ولی به شیوه ای كه لحن صدایتان ملایم و عاطفی باشد. تقریباً در 5 تا 6 ماهگی می توانید طریقه حرف زدن او را با تكرار واژه های خودش بهبود بخشید. به وی لبخند بزنید و در آغوشش بگیرید تا پی برد كه حرف زدنش را پذیرفته اید.
3ـ در برابر گریه كودكتان از خود واكنش نشان دهید.
حتی آن زمانی كه خاطر جمع هستید پوشك بچه تان خشك و تمیز بوده، به اندازه كافی استراحت نموده و شیر خورده است، بگذارید حس كند كه در كنارش هستید. به این ترتیب در مدت كوتاهی قادر می شوید مفهوم اختلاف صدای گریه ای را كه كودكتان ایجاد می كند، دریابید. منظور آن است كه می توانید تشخیص دهید این صدای گریه او به خاطر تنهایی اش می باشد یا می خواهد بغلش كنید تا آرام گیرد. با نزدیك شدن به بالینش، اعتماد را به وی می آموزید. نگران نباشید كه شاید با این عملتان بدعادت و لوس می شود. روان شناسان جملگی برآنند كه ممكن نیست كودك در سال های اولیه تولد بر اثر ابراز محبت و مهرورزی پدر و مادر ضایع گردد.
4ـ تا آن جایی كه در توان دارید شخصیت كودكتان را شناسایی كنید.
ما باید عواملی را كه كودكانمان بدان خاطر سروصدا راه می اندازند یا چیزهایی كه بیقرارشان می كنند یا اشكالات تغذیه اش را برطرف كنیم. در این صورت می توانیم با كودكانمان ارتباط دلپذیر و مناسب برقرار سازیم. به طوری كه حس كند كه تمام دنیا را به او دادند.

5ـ انجام امور روزانه و نظافت او را مثبت ارزیابی كنیم.
مثلاً هنگامی كه پوشكش تمیز و خشك است، به او بگویید چه قدر زیبا دیده می شود و سپس به رویش لبخند بزنید.
6ـ به نشانه های غیركلامی و بدنی كودكتان در ارتباط پی ببرید.
وقتی كه او را بغل می كنید، بدنش را سفت می كند شاید می خواهد كه وی را به زمین بگذارید. و یا وقتی كه به چشمان كودكتان می نگرید، سرش را برمی گرداند. احتمالاً به شما می فهماند كه برای مدت زمانی به استراحت احتیاج دارد.
7ـ محیط زندگی كودكتان را به شكل دلخواه و زیبایی درآورید.
می توانید به وی وسائل ساده و متنوع بازی بدهید و یا لوازم خانگی ساده و بی خطر را در اختیارش قرار دهید تا بتواند آنها را لمس كند.
8ـ به كودكتان یاری كنید تا استفاده از بدنش را فرا بگیرد.
كودك را در بازی های ساده و فعالیتهای كه عضله هایش را به كار می اندازد، شركت دهید.
9ـ تقریباً از 5 تا 6 ماهگی تدریجاً كودكتان را با آشنایان رو به رو سازید.
10ـ سلامت روانی خویش را در نظر بگیرید.
هنر قصه و تأثیر آن در تربیت كودكان :
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تكوین شخصیت كودك دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، كودك به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد.
پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند كه هسته ی مركزی بسیاری از قصه ها و داستانها را تشكیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در كودك، متوجه ساختن كودك به دنیایی كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در كودك، تشویق حس استقلال طلبیث و خلاقیت كودك هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای كودكان است.
انتخاب قصه های مناسب :
مسئله ی انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادی كه در اختیار قصه گوست، به ویژه برای قصه گوهای تازه كار و مبتدی، مشكلی اساسی است. حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد كه با شخصیت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوی تازه كار، ابتدا باید سعی كند كه ویژگی های شخصیت و سبك گویش خود را ارزیابی كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هایی را می توانم مؤثر و خوب بیان كنم؟ چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ كنم تا

هر دو بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار كنیم؟
پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله ی آماده كردن داستان برای گفتن می شود كه از مهم ترین گام هایی است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گویی برداشته می شود. قصه گو باید به خاطر داشته باشد كه كار او از بَركردن یا از روخواندن نیست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه ای یگانه باقی می ماند.
از بَركردن قصه اغلب نخستین مانعی است كه راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یك قصه گوی

ی موفق را سد می كند. قاعده ی درست این است كه هرگز نباید داستانی را برای «گفتن» به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافی است.
انتخاب و آماده كردن داستان، نخستین گام ها در راه پیشبرد هنر قصه گویی است و هنر قصه گویی بر آنها استوار می شود. قصه گوهای مبتدی و تازه كار به زودی متوجه می شوند زمانی را كه برای رسیدن به این مرحله از رشد سپری كرده اند، سرمایه گذاری مفیدی بوده است.
آماده كردن ذهن و بیان، در ارائه ی موفقیت آمیز یك قصه مهم ترین مُتغیر به شمار می اید. بدون این انتخاب و آماده كردن بسیار دقیق، قصه گو نباید انتظار به دست آوردن یك تجربه ی موفق را داشته باشد.

نظریه بزرگان در مورد كودكان :
بازی مهمترین عامل اجتماعی شدن كودك :
كودك در هنگام بازی، درباره فرهنگ و اجتماع خویش، آگاهی كسب می كند و از این طریق خوب یا بد بودن اعمال خود و دیگران را می آموزد، زیرا بازی فعالیتی خشنود كننده است كه كودك خودش آن را تنظیم و اجرا كرده و از آن طریق زندگی را درك می كند.
دكتر بهروز بی رشك، روان شناس در گفتگو با خبرنگار ایكانیوز با بیان این مطلب افزود:
بیشتر مهارت های گفتاری، اجتماعی و شناختی را با بازی به كودك می آموزد.

بازی می تواند كاملاً طبیعی (مانند: دویدن، پریدن) ، یا فكری (مانند: حل كردن یك منها) و یا خلق اثری (مانند: نقاشی) باشد، بدین گونه بازی در همه جنبه های رشد از قبیل رشد شناختی، جسمی، عاطفی و اجتماعی بر رشد كودك اثر می گذارد.
وی گفت: اگر كودكی را در جریان بازی مشاهده كنید، می بینید كه چگونه به طور جدی و باعلاقه در تلاش است، در هنگام بازی كودك فكر می كند، برنامه ریزی می كند و چیزهای تازه ای را
می آفریند. همان طور كه از قوای بدنی خود استفاده می كند، قوای فكری خود را نیز به كار
می اندازد. بی رشك خاطر نشان كرد:
كودك تمام مدت بازی، در یك محیط ثمربخش به افزایش تجربه خود می پردازد.

بهروزی بی رشك اظهار داشت: یكی از علل رو به رو شدن فرزندان طبقات كم درآمد با مشكلات یادگیری پس از ورود به مدرسه، این است كه این كودكان، كمتر بازی هایشان متنوع و پیچیده بوده است.
این روان شناس تصریح كرد: بازی ها در اجتماعی شدن كودك نقش مهمی دارند. در بازی ها، كودكان ارزش های جامعه را درك می كنند و مفاهیم همكاری، شكست، پیروزی و برتری طلبی را درك می كنند و رشد می یابند.
نظریه دانشمندان در مورد بازی :
1ـ مارگارت لوون فلد در كتاب (بازی در كودكی) نكات خیل جالبی مطرح كرده است. كه مجموعه جامعی از مشاهدات وی در مورد رشد بازی در كودكان می باشد. او همانند مربیان دیگر بیان می كند كه بازی یك جنبه خارجی نزدیك جنبه داخلی تر دارد. از این رو برحسب اینكه روی فرم خارجی تر یا داخلی تر تأكید شود طبقه بندی بازی متفاوت خواهد بود.
لوون فلد بازی را به 4 قسمت تقسیم می كند:
1ـ بازی به عنوان فعالیت بدنی كه اولیه ترین فرم بازی است.
2ـ بازی به عنوان ادراك تجربه بدست آمده در سال های قبلی.
3ـ بازی به عنوان نمایش تخیلات كه به سختی رویاهای بازی را به عنوان ادراك درونی دنبال می كند و آن را همراهی می نماید: تجربه باعث تخیل می شود و تخیل، تجربه را تفسیر می كند.
4ـ سرانجام بازی به عنوان ادراك محیط ، با هدف تبیین جهت گیری جدید.
(در سالهای 5 و 6 سالگی)
2ـ سهم دیگری در مطالعه بازی در كودكی به روت گری فیتز1 تعلق دارد. به باور وی بازی احتمالاً ممكن است به طور اتفاقی در خدمت مقاصد بیولوژیكی باشد. بازی دقیقاً به تخیل مربوط است. تجربه ذهنی تخیل به صورت بیان فعال بدواً در شكل بازی انجام می شود. بدین وسیله كودك یاد می گیرد. بر بیشتر موانع غلبه نماید و رابطه بهتری با محیط برقرار كند.
وی در تحقیق مشروح خود (افكار تصوری یا تخیلات كودكان 5 ساله در لندن و بریسبان2) بیان می كند كه شیوه تفكر خاص كودكان كم سن تصویری3 است.

نتایج كارش نشان می دهد كه او می تواند از طریق مشاهده و به كمك تمرین است تصوری كودكان را ترغیب نماید كه افكارشان را آزادانه با حرف و یا با عمل بیان نمایند و آن ها را قادر می سازد كه رویاهای روزشان یا تخیلاتشان را به طوری منظم بیان شوند مطرح سازند. وی دلایلی ذكر می كند كه از این حقیقت كه «كنش تخیل4 برای رشد عاطفشی و عقلانی
مهم می باشد.»
سوزان ایساكز می گوید: كه بازی ارادی كودك شامل عناصر ضروری برای آموزش و پرورش در سال های اولیه كودكی است. گرچه مشكل است كه در هر لحظه ای فرم فعالیت بازی را مشخص نمائیم. اما می توان گفت كه بازی تعاملی از سه فرم فعالیت به شرح زیر است:
اولاً : بازی به كودك كمك می كند كه از نظر بدنی مهارت ها و كنترل عضلانی تواناتر شود.

ثانیاً : بازی به دنیای فیزیكی اطراف كودكان مربوط می شود و آنان را وادار می كند كه با طرح سؤالات متعدد نیروی استدلال خویش را توسعه بخشند و سرانجام بازی تخیلی كه نه تنها وسایل ارضاء امیال ناكام شده كودك را فراهم می سازد و تنشهای درونی او را تسكین می دهد. بكله همچنین به كودك كمك می كند كه روابط پدیده ها و اشیاء را در محیط خود بفهمند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky