توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت دارای 110 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت :

دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت

دعا در زنجیره علل و اسباب یكی از علتها و سببهایی است كه خدا در كار انسان مؤثر قرار داد . یعنی اینكه آدمی باید تمام وجودش به خدا توجه كند ، و با او به راز و نیاز بپردازد .
خواسته خود را با او درمیات بنهد و از او مدد بخواهد ، درست است كه خدا همه چیز را می داند و از خواست قلبی و از درونی مهمه كس آگاه است ولی همانطور كه او در مناسبات بشر با طبیعت نظام مند ، كار و كوشش و عمل مو بازده عمل را مقرر كرده و نامبرده رنج گنجی و ناكرده كار مزدی میسر نساخته ، در مناسبات مستقیم انسان با خدا نیز نظام دعا و استجابت را مقرر ساخته است و از همین رووست كه فرمود ، « اِذا اسئَلكَ عبادی عنّی فانّی قریبٌ اُحِبِبُ دَعْوَهَ الرّاعِ اذادعانِ

فَلْیَسْتجیبوالی و لیُومِنوا بی لعلًّهم یَرشَدونَ » و چون بندگانم درباره من از تو پرسند همانا من نزدیكم خواندن خواننده را آن گاه كه مرا بخواند پاسخ می دهم پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند باشند كه ره یابند ، چه بسا دعا می كنیم و منتظر اجابت هستیم ولی تو هم با آن است كه دعا هنوز به هدف اجابت نرسیده است زیرا گمان می كنیم ما فقط دنیا را داریم و اگر دنیای ما بر حسب ایمال ما نباشد دیگر راه بر ما بسته است در حالی كه هنوز ندانسته ایم افق بشر گاه

ملائك را پشت سر می گذارد و در بی نهایت جای می گیرد بنابراین چه بسا دعای ما در افق پهنا و هستی انسان آبادانی وسیعی نموته كه از آن بیخبریم و در حریم دوست مقامی را باز كرده كه از آن آگاه نیستیم ، گذشته از همه اینها در زندگی دنیوی نیز مصالح و مفاسد ما بر حسب واقعیتهای این جهان است نه بر حسب دلخواه و نظر ما چه بسا توهم كرده ایم چیزی به نفع ماست و حال آنكه اگر وقوع می یافت به هلاكت ما منجر می شد . از این رو امام (ع) در فراز می فرمایند : « وامنن عَلَیَّ بِكلِّ ما یُصلِحُنی فی دنیائی و آخرتی» نیز چه بسا مسائلی كه خواستن آن به صلاح

ماست و ما از آن غافلیم از این رو در پایان فراز می فرماید : « ما ذَكَرْتُ فِیه و ما نیستُ ; » اعم از آنكه به یاد داشته باشیم یا فراموش كرده باشم (هرچه به صلاح من است به من اظهار دار ).
بحث پیرامون اجابت رغابتها مختص شیوه عمل یا ادعیه مخصوص و حالت دعا كننده نمی شود بلكه در سبب اجابت می تواند دیگری هم مؤثر باشد .
سبب اجابت گاه بازگشت می كند به : 1- زمان دعا

الف) شب و روز جمعه این رابطه رسول خدا (ص) فرموده اند . سِوم الجمعهِ سیِّدُ الاَیّام و اَعْظَمُ عندَ اللهِ من یومِ الاضحی و یوم الفطر . همانا جمعه آقای روزها و با عظمت ترین آنها نزد خدای تعالی است . بلكه از عید فطر و قربان هم برتر است . این روز پنج خصلت دارد :
اول : خداوند متعال حضرت آدم را در این روز خلق كرد . دوم : آن حضرت را در همین روز از بهشت بر زمین فرو آورد . سوم : در چنین روزی حضرت آدم را قبض روح كرد . چهارم : در این روز ساعتی هست كه هر كس در آن ساعت از خداوند متعال چیزی طلب كند به او خواهد داد به شرط اینكه چیز حرام نخواهد . پنجم : ملائكه مقرب آسمان ، زمین بادها و كوهها و درختها همگی هراس دارند از اینكه قیامت در این روز واقع شود . در روز جمعه دو ساعت هست كه زمان استجابت دهاست یكی وقتی كه خطیب (دو امام) جمعه از خطبه فارغ شده تا صفوف نماز جمعه مرتب شود . دیگری آخرین لحظات روز جمعه است كه در روایت آنرا به زمانی نصف قرص خورشید پنهان بیان كردند . و در جائی آمده است هنگام پنهان شدن نصف قرص آفتاب از روز جمعه (هنگام غروب روز جمعه) .
ب) روز چهارشنبه بین ظهر و عصر
ج) وقت نماز عشاء
1) یك ششم اول از نیمه شب اولاً روایاتی داریم كه بیانگر فضیلت نماز شب هستند در حالی كه مردم در خوابند ، ثانیاً روایاتی داریم كه بیانگر فضیلت ذكر خداوند متعال در میان غافلین اند . شكی نیست كه در این زمان مخصوص ، اكثر مردم به خواب می روند . به خلاف نیمه اول شب كه در تداوم بیداری روز بسیاری از مردم در آن هنگام بیدارند . از طرف دیگر آخر شب (نزدیكیهایی طلوع فجر) نیز چه بسا مردم جهت رفتن به محل كار یا حركت برای سفر بیدار شوند پس لحظه ای كه

اكثراً در خوابند همان اوایل نیمه دوم شب است بیدار ماندن در آن لحظات نتیجه مجاهده با نفس ، ترك خواب ، دوری از بستر نرم و خلوت با مالك عباد و سلطان دنیا و معاد است .
هـ) یك سوم آخر شب
و) شب قدر : این شب در ماه مبارك رمضان قرار دارد و مشخص نیست كدام شب است ممكن

است یكی از سه شب نوزدهم یا بیست و یكم یا بیست و سوم باشد لكن بر شب بیست و سوم تأكید شده است .
ز) شبهای احیاء (شب اول ماه رجب) ، شب نیمه شعبان ، شب عید فطر ، شب عید قربان .
ج) روز عرفه : این روز روز دعا و طلب حاجت به درگاه الهی است ، فلذا با ایلنكه روزه اش مست

حب مؤكد است ولی اگر كسی در اثر روزه ضعیف شود و نتواند دعا كند روزه نگرفتن و دعا خواندن بهتر است .
ط) هنگام وزش باد
ك) هنگام نزول باران
ی) هنگام اذان ظهر
ل) هنگام ریزش اولین قطره از خون شهید
م) از طلوع فجر (واذان صبح) تا طلوع آفتاب
سبب دون : مكان دعا
الف) سرزمین عرفات
ب) حرم الهی (در مكه) و كعبه
ج) مسجد چون آنجا خانه خداست و كسی كه به آنجا می رود مقصود و مطلوبش خداست و قصد زیارت او را دارد .
د) در جوار قبر مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بلكه شرافت این مكان از سایر مكانها بیشتر است . در روایت آمده است : اِنَّ اللهَ سبحانَهُ و تَعالی عَوَّضَ الحسین علیه السلامُ مِنْ قبلِهِ بِاربع خِصالٍ جَعَلَ الشَّفاءُ فی تربتِهِ و اِجابَهَ الدُّعاءِ تحت ؟؟؟؟؟ و الأعه مِن ذریّتِهِ و دَنْ لا یَعهَ ایِامَ زائریه مِنْ اَعمارِهِم .

خداوند سبحان در عوض قتل آقا سید الشهداء (ع) چهار خصلت عطا كرده است : شفا را در تربتش نها ، اجابت دعا را زیر گنبدش قرار داد ، ائمه بعدی از نسل اویوند ، مدت زمانی را كه زائرین آن حضرت سوم : دعاهای مستجاب
الف) دعایی كه در بردارنده اسم اعظم الهی باشد خواه آن اسم اعظم معین و مشخص باشد ، و خواه نباشد غیر از ابنیاء و اولیاء كسی از آن اطلاع ندارد كه بگوید حتماً فلان اسم ، اسم اعظم است .
بلكه در روایات اشاراتی به آن شده است . منجمله حضرت رسول (ص) می فرمایند : اسم اعظم در آیات آخر سوره حشر است . اسم اعظم در آیه الكرسی و اول آن عمران است لذا گفته شده كه باید حتماً دو اسم (الحیّ القیوم) باشد . چون فقط این دو اسمند كه هم در آیه الكرسی و هم اول سوره آل عمران وجود دارند . گفته شده : اسم اعظم در یا حیّ یا قیوم است . یا ذالجلال و الاكرام

می باشد . ( یا هُوَ یا مَن لا هُوَ اِلاّ هُوَ ) است) (الله) است این قول آخر كه اسم اعظم الله است) بسیار قوی می باشد چون در این رابطه روایات زیادی وارد شده است و این اسم مقدس امتیازات و خواهی نسبت به سایر اسماء الهی و به غیر او نمی توان الله گفت نه حقیقتاً نه مجازاً ، دوم این كه اسم دلالت بر ذات اقدس الهسی دارد اما سایر اسماء هر یك دلالت بر یك معنای بخصوصی می كنند ، مثلاً اسم قادر بر قدرت دلالت دارد ، اسم عالم بر علم دلالت دارد ، سوم : سایر اسماء را یم توانیم به این نام بخوانیم اما این نام را به آن اسماء گنمی توان خواندع مثلاً نمی توان گفت : الله اسمی از اسمائ مصبور است . ب) بعد از دعاء بار یا الله ! یا الله ! گفتن و نظیر آن است یا ربُّ یا ربُّ و یا سیّد ! گفتن می باشد .

ج) خداوند را به جق محمد و علی ستم دادن .
و ادعیه هایی مختلف كه برای بدهكاری و ادای دین ، وسعت روزی ، افزایش علم و ; خوانده می شود . هر كدام در جایگاه دعاهای مستجاب قرار می گیرد .

امام صادق (ع) می فرماید : تبحر و اقلوبكم انقاها الله من حركه الواجس لسخط شیء من صنعه فاذا وجه تموها كذلك فاسئلوه ما شئتم دلهای خویش را خوب داری كنید ببینید آیا دستان پاك است یا در آن علاقه به غیر خدا نیز وجود دارد ، اگر در ان جز خدا نبود آنگاه هرچه خواستید از خدا مسئلت كنید كه خدا می دهد ، چون دعای موحد مستجاب است و موحد كمی است كه در قلبش جز اعتقاد به حق چیزی راه نیافته باشد . به هر اندازه كه انسان موحد است دعای او

مستجاب است . حال اگر مظلومی چشم كمك به احدی نداشت ، دعای او یقیناً مستجاب است .
دعای پدر نسبت به فرزند نیز از دعاهای مستجاب می باشد . نگاه جامع آموزه های آیین اسلام و پیشوایان روشن بین این دین به جلوه های نحاری زنذگی ، معادلاتی تمام عیار و كامل در ارتباطات فردی ، خانوادگی و اجتماعی ترسیم كرده است ، به گونه ای كه در كنار دعای امام عادل ، دعای پدر در حق فرزند قرار گرفته است و از قبولی ، اجابت و استجابت آن دو سخن به میان آمده است

گویی رایحه رحمنت و بارش مغفرت خداوند ، همراه با حكمت و مهر و او فرصت های ارزشمندی در كلام سعادت آخرین سرسلسله رسولان اسمی ، حضرت محمد (ص) « بِرّالوالدینِ افضلُ مِنَ الصلاه و الصومِ مَن اَصبحَ مَرضیه لِابویه اَصبَحش لَهُ بابان ؟؟؟؟؟ الی الجنه » هر كه روز آغاز دو پدر و مادرش از او راضی باشند دو دراز بهشت براو گشوده باشد .
از آن سو حضرت رسول اكرم(ص) به پدر ان و مادرانی كه فرزندان خود را درس درستی و راستی بیاموزند ، دعا فرمود تا هرگز ستمی از سوی آنان به فرزندان روا داشته نشود ، از جمله راههای گشایش درهای آسمان و سید سخن به سوی عرض ، دعای پدر در حق فرزند ، دعای مظلوم ، دعای عمره رونده و روزه دار است و ارزش دعای پدر به گونه ای است كه همچون دعای نبی برای امت خویش دانسته شده است و پیامبر (ص) آن گوهر اسلام ، آن را دهایی به دور از غبار و حجاب و همراه با قبولی و پذیرش الهی معرفی فرمود و در مقابل مطرود والدین یا عاق پدر و مادر را از جمله كسانی بیان نمود كه روز قیامت آن حضرا را نخواهند دید و افزون بر آن مورد لطف رحمت

پروردگار قرار نمی گیرد و حتی عذاب قبر ، تلخی های مرگ و سختی های جان كندن به سراغ آنان خواهد آمد .
این نگرش ناب به ارزش دعای پدر در حق فرزند چنان عمیق و دقیق مطرح شده است كه برنده تر از شمشیر و اوج گیرنده ای سریع بالاتر از ابرها معرفی شده است .
از جمله دعاهای مستجبا دیگر می توان به : دعای پیشوای عادل در مورد زیر دستان ، دعای فر

د نیكوكار در حق خانواده و خویشان ، دعای فرزند شایسته در حق و الدین ، دعای غائبه مؤمن درباره دیگر مؤمنان ، نفرین مظلوم در حق ظالم و كسانی كه یاوران ناو هستند ، دعای مؤمن برای كسی كه با او در سال مواسات كند ، دعای اطفال امت پیامبر (ص) تا وقتی به گناه آلوده نشده اند . دعای بیمار ، دعای شخص روز ، دار و شخص مسافر دعای كسی كه برای جنگ در راه خدا رفته دعای سخاوتمند و توجه كننده و تعمیم دهنده در دعا اشاره كرد .
سبب چهارم : رابطه كارهای نیك با دعا
الف) بعد از نماز جمله نماز وتر ، بعد از صبح ، بعدازظهر و بعد از مغرب .
ب) دعای فقیر ، وقتی چیزی به فقیر می دهند اگر فقیر در حق آن دهنده دعا كند مستجاب است ، اما اگر در همان حال در حق خودش دعا نماید مستجاب نیست .
سبب پنجم : دعا در حالات خاص
الف) درحال جنگ ب) در حال حج ج) در حال عمره د) رد حال مریضی هـ) مریض برای عیادت كننده و) در حال روزه ز) كسی كه برای چهل مبرادر دینی خود عا كند و تمام كآنان را بر زبان جاری نماید . ح) كسی كه در دستش انگشتری از فیروزه عقیق باشد .

سبب ششم : انقطاع از خود و دیگران و انتظار از خداوند مهربان
آنگاه كه انسان ، تمام دارایی ، مقام و موقعیت ؛ صفات و حخسنات خود را از خود ندید ، بلكه در هر آن ، نیازمند فیض جدید از سوی پروردگار مهربان باشد و به این حقیقت واقف باشد كه
نعمت های بی شمار خداوند از هنگام آفرینش تا كنون همه و همه زمینه ساز آثار و بركات بسیاری شده است ، به یقین خود را هیچ می پندارد و خدا را مالك همه چیز می بیند ، در این حال امیدوار به غیبت حضرت حق و نیازمند به الطاف بی كران او می شود و حاجات و خواسته های چنین شخصی ، بر در خانه او قرار می گیرند و با چنین سرعت شگفت انگیزی مورد اجابت تواقع می شود . این بینش موجب می شود كه هرگاه چیزی را خیر می پندارد اما واقعیت آن شر است ، خداوند با لطف خاص خود ، به جای نآن ، خیری در دنیا یا آخرت به او عطا می كند و بدون شك ، خیر اخر

وی برتر ، بهتر و پایدار تر است .
سبب هفتم : شناخت و معرفت نسبت به خدا
جهالت و غفلت دو عامل ویرانگری است كه رضشد و شكوفایی و كمال و تكامل انسان را به نابودی می كشاند . سپیس زمانیكه بعد از دعا هنوز با ناكامی رو به رو می شویم باید علت عدم اجابت را در خود جستجو كنم . همانطور كه امام علی (ع) می فرمایند : «یَقبلُ اللهُ دُعاءَ ؟؟؟؟؟ » خداوند دعای دل غافل را نمی پذیرد همانطور كه هوشیاری نسبت به كسی كه او را می خوانیم تأثیر بسیاری در ایجاد ارتباط معنوی فراهم می نماید .
آری برترین عامل اجابت و استجابت دعا و انتظار ما از خدا در سخن رسای معصوم (ع) نهفته است كه می فرماید :
مَنْ اَرادَ اَن یَنْظُرَ منزِلَتَهُ عندَ اللهِ فَلینْظُر مَنزِلَهَ الله عنده فاِنّ اللهَ مَنزِلُ العبد مثلَ ما ینزلُ العَبد الله مِن نفسه . هر كس می خواهد منزلت خود را نزد خدا به بنده می دهد كه بنده اش آن را نزد خود به خدا داده است .
سبب هشتم : پرداخت صدقه ، سپس دعا
دست یابی به مقام نیكوكاران و شایستكان ، باعث استجابت دعا می شود و یكی از راههای روشن این مقام انفاق دارایی و مگذشت از دوست داشتنی ها است ، قرآن كریم این ویژگی والا را در جمله ای كوتاه این چنین ترسیم یم كند « لن تنالوا البّر حتّی تنفِقُوا مِمّا تُحِبونَ » هرگز به مقام نیكان نمی رسد مگر از آنچه دوست می دارید انفاق كنید . بی شك آن هنگام كه توفیق انفاق نصیب انسان گردید و شیوه همیشگی او شد ، به جایگاه نیكوكاران ترفیع مقام یافته و دست او با دست خدا تماس می یابد ، همین امتیاز الهی موجب گردیده دعای فقیر در حق كمك كنند و مددكار یكی از دعای های مستجاب محسوب می شود .
سبب نهم : دعا زبان روزه

دعا ارتباط گفتاری انسان با خدا و روزه ارتباط رفتاری بندگان با پروردگارست كه در هنگامی كه مختلف كه بین این دو پیوندی قدسی برقرار شود كاری بزرگ و معجزه آسا رخ می دهد ؛ چنانكه ددر سیره صالحان و عالمان والا مقام تا كنون ، به هنگام رخدادهای غیرمنتطره و تهدید كننده ، انجام این دو ، كیمیایی حیرت آور برای دوستان و دشمنان مرسوم بوده است . بی شك هرگاه خداوند روزه را برای خود بداند و پاداش آن را تنها و تنها از سوی خویش بغامه ، دعای روزه دار چنان ارجی در پیشگاه حق می یابد كه با دستور خاص خداوند مورد پذیرش قرار می گیرد و یكایك

اعمال عبادی بندگان وبه هنگام سنجش پاداش آن ، با عمل روزه دار مقایسه می شود .
سبب دهم : تلاش لازم ؛ عصاره اجابت دعاها .
معرف الهی به گونه ای شفاف ، متعادل و متكامل زمینه ها ، شرایط و لوازم اجابت دعاها را بیان كرده اند كه از آن میان تلاش و كوشش مفید و شایسته از یك سو و دعای خاضعانه و خالصانه از سوی دیگر توصیه شده است كه برای تهیه روزی تلاش كنید و نگوئید روزی ما تضمین شده است .
سبب یازدهم : پاكس از سیاهی معصیت و آلودگی گناه :
گناهان باعث تیرگی و تباهی خود ، خانواده و جامعه می شود وكعبه دل را از روشنی معنویت به تاریكی و آلودگی تبدیل می كند . در پاره ای از اوقات افزون بر آثار زیاتبار فردی كه دوری از درگاه لطف و رحمت خداوند را پدید می اورد و سبب عدم استجابت دعاهای انسان می شود . پدیده های سوم اجتماعی كه نشان از هلاكت و نابودی تمامی افراد دارد ، ایجاد می كند ، كه در برخی موارد قابل جبران نخواهد بود . بنابراین بیداری و هوشیاری گام های نخست بندگی است و با این بیداری انسان از مسیر بندگی باز نمی ماند .
سبب دوازدهم : دعا در بین دیگران و آمین یكایك حاضران .
راز تأكید بسیار سخت به حضور در جمع صالحان در عبادت كنندگان و بهره مندی از نفس پاكان و خوبان در آمین گفتن آنان ، این است كه گاه خداوند بنابر عزت و عظمت و یا معصومیت و مظلومیت اطرافیان دعای ما را مستجاب می كند ، چنانكه شیوه همیشگی معصومان چنین بوده است. امام صادق در سخنی ، چگونگی دعای پدر عزیز خود را در منزل این گونه توصیف می فرمود :
كان ابی اذا خزنه امر ، جمع النساء و الصبیان ثم دعا و آمنوا . پدرم هرگاه موضوعی تو را محزون و غمگین می كرد ، زنان و كودكان را جمع می كرد ، سپس دعا یم كرد آنان آمین می گفتند.
فلسفه این كار این است كه در دعاهای جمعی چه بسا فردی در بین جماعت باشد كه لیاقت بندگی حضرت حق را یافته یا از گروه مقربین باشد و آمین گفتن او سبب می شود خدای تبارك كه همه خواسته هیا جمع را به مقام استجابت برساند به همین دلیل اولیاء و رهبران دینی بر این امر بسیار تأكید می كنند .

موانع اجابت دعا
موانع بسیاری می تواند سر راه استجابت دعا شود و نگذارد خواسته های دعا كننده تحقق یابد و تمنیاتش برآورده شود . البته به هر نسبت كه دعا كنندكان از تعالیم دینی آگاهی بیشتر داشته باشند و موانع استجابت را بهتر بشناسند و در موقع دعاكنندگان از تعالیم دینی آگاهی بیشتر

داشته باشند و موانع استجابت را بهتر بشناسند و در موقع دعا آنها را برطرف سازد ، می توانند به گونه ای دعا كنند كه خواسته ها و تمنیاتشان واجد صلاحیت استجابت شود . پیامبر اكرم (ص) و ائمه معصومین علیه السلام كه خود مربی مسلمین و معلم مدرسه انسان سازی بودند این نكات را كاملاً رعایت می نمودند . از این رو دعاهای آنان درباره مردن درباره خودشان مستجاب بود . حتی به موجب بعضی از روایات كسانی از ائمه طاهرین علیهم السلام در حكومت جباران گاهی در چند قدمی مرگ قرار گرفته اند و با دعا و توجه به حضرت باری تعالی خطر را گردانده اند و از مجلسی

كه بنا بود در آن كشته شوند به سلامت و در كمال عزت خارج شده اند . در واقع دعا و درخواست از خدا ، چونان نهال بندگی و دلدادگی است كه در مزرعه امید و ایمان و اطمینان به لطف و رحمت الهی نهاده یم شود و از آغازین لحظه ها ، انتظار شكوفایی آن و اجابت دعاها در دل و دیده نمایان می گردد . با گذشت روزها و هفته ها ، این امید به یأس و نومیدی می انجامد و پرسشی درآینه ذهن ما نمایان می شود كه :
به راستی راز تأخیر استجابت دعاهای ما چیست ؟
علت اینكه با رعایت شرایط دعا ، سخن ما به اسمان راه نیم یابد چیست ؟
آیا ما نزد خداوند محبوب نیستیم و پروردگار ما را دوست ندارد ؟ یا آن كه ; ؟!
با اینكه خداوند در قرآن كریم وعده استجابت دعا را داده و فرموده ادعونی استجب لكم ) چرا معمولاً دعاها مستجاب نمی شود ؟ برای مهمه كسانی كه به امر الهی به دعا می پردازند این سؤال مطرح می گردد . علمای علم كلام می گویند : تخلفت در وعید ممكن است و چنین كاری عقلاً قبیح نیست ولی تخلف در وعده عقلاً قبیح است . به فرض آنكه هیچ دلیل عقلی نیز بر این مطلب نداشته باشیم ، خود قرآن كریم می فرماید : انَ اللهَ لا یخلُفُ المیعاد همین آیه كا

فی است كه با منتظر اجابت همه دعاهای خود از سوی خداوند باشیم . با توجه به لزوم وفای به وعده و تأكید الهی بر این مطالب پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چسیت ؟
در دعای كمیل امیر المؤمنان (ع) با جمله (اللهمَ اغفرلی الذنونب التی تجسس الدعاء ) به این شرط مهم اشاره فرموده است :

1- گناهان و معاصی
گناهان كوچك و بزرگ ، نشان مخالفت با احكام الهی و رد كردن خواسته های خداوند است. از این رو برخی از روشن اندیشان هیچ گناهی را صغیره نمی شمرند ، بلكه بخاطر عظمت بی كران كسی كه با او مخالفت می شود ، تمامی معاصی را كبیره و بزرگ قلمداد می كنند . با چنین نگرشی است كه امام علی (ع) می فرماید : لا تستبطیء اجابهً دُعائكَ وَ قَدْ ؟؟؟؟؟ طریقه بالذنوب گمان كندی و كوتاهی در اجابت دعاهای خود نداشته باش زیرا ، تو خود راه اجابت آنها را با گناهانت

مسدود كرده ای و وقتی سخنی از گناع در برابر آن حضرت به میان آمد ، امام گناه را درد و داروی آن را استغفار یعنی پشیمانی نسبت به گذشته تو تصمیم پاكی برای آینده و شفای آن را عدم بازگشت معرفی فرمود . بدون شك آن هنگام كه سدی در مقابل سخن ما و دردی در روح و روان ما باشد ، هرگز سخن و درهواست از مانع عبور نمی كندو رایحه اجابت و استجابت به مشام جان نمی رسد . نفس ناپاك مردی كه پیوسته با خدای خود ستیزد عناد می كند و تمام فضای سینه اش را غیر خدا اشغال كرده است ، به طوری كه نمی تواند یك نفس پاك مكتبه پذیرفته و مسموع نیست بر ضاف آنكس كه فضای سینه اش پر از عشق و محبت الهی است .

به دیگر سخن امیرالمؤمنان علی (ع) می فرمایند : انّ هذه القلوب ادعیه یعنی این دل ها ظرف هایی است كه در نهاد انسانی قرار دارد نیز قرآن كریم می فرماید : ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِن قلبینِ من جوفِهِ یعنی هیچ كس در نهاد او دودل نهاده نشده است بلكه هر كس یك قلب دارد . براین اساس ظرف دل انسان از هر چه پر شود تچیز دیگر را راه نمی دهد و آنكه فضای سینه او را دنیا و محبت غیرخدا اشغال كرده است راه برای وصول ندارد كه یكی از همین موانع دنیا گناهان هستند . در این زمینه روایتی نیز به ما رسیده است كه معاذبن جبل از پیامبر اكرم (ص) اشاره به باطن اعمال فرموده اند ، آن هم باطنی كه حتی از دید و علم ملائكه ی حامل اعمال مخفی می ماند از جمله موانع قبولی اعمال به طور مطلق ، كه قطعاً شامل دعا نیز می شود این ها را می توان نام برد : 1- غیبت برادران دینی 2- عملی كه بنده به وسبیه ی آن در پی كسب منفعت دنیایی باشد 3 تكبر بر خلایق – خود بزرگ بینی و عجب 5- حسد نسبت به آنان كه به علم و عمل اشتغال دارند 6- عدم شفقت و ترحم نسبت به دیگران 7- عملی كه بنده به واسطه آن قصد معروف شدن در بین حرام را دارد
8- عمل را به خاطر خدا به جا نیاورده است 9- زبان او موجب اذیت دیگران است 10- گناهان خود را برعهده دیگران می گذارد 11- با بزرگداشت خود دیگران را تحقیر می نماید 12- با پاك جلوه دادن خود به آلودگی دیگران اشاره می نماید 13- به واسطه ی دنیا می خواهد ، آخرت را تأمین كند 14- به دیگران فحاشی نمی آید 15- در حضور دیگران به نجوا می پردازد 16- در او نسبت به مردم حالت گزندگی است موارد ذكر شده مجموعه ای از موانع دعا هم هستند زیرا دعا خود عملی است كه عبادت بوده و موجب قرب الهی می گردد و اگر مورد قبول واقع شود به دنبال خود اجابت هم دارد ولی اگر مردود گردد و مضمون آن نیز مقبول نشده و قهراً به اجابت نخواهد رسید .

راز اینكه گناه در نگاه مؤمن (چونان صخره ای سخت و سنگین) و نافرمانی های انسان به طور آشكار و بی پرده باعث (سختی ها و تلخی های فراوان در زندگی ) اوست و علت آنكه بزرگ ترین گناهان نزد خداوند ، گناهی است كه انسان آن را كوچك بشمارد آن است كه هرگز تیرگی ها و تاریكی های گناهان ، روشنای معنویت و عبودیت را از ما دور نكند و راه رشد و تكامل با چینن

دستمایه هایی در برابر ما باز و هموار باشد ؛ در این هنگام است كه دعاهای ما چونان دعاهای

پاكان و صالحان به اوج اجابت و استجابت راه می یابد و ما هیچ مانعی مقابل خود احساس نمی كنیم . امام باقر (ع) فرمودند : (اِنَّ العبدً یسألُ اللهَ الحاجه فیكونُ مِن شانه تضادها ) گاه بنده از خداوند حاجتی را می خواهد و از شأن خداست كه آن را در آینده ای نزدیك یا با تأخیر برآورده سازد ؛ اما بنده بعداً مرتكب گناهی می شود . پس ، خداوند تبارك و تعالی به فرشته می گوید ، حاجت او را برمیاور و او را از آن محروم گردان ، زیرا كه او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوی من شد .

2- نقض معرفت در توحید و كمبود ایمان دعا كنندگان .
این مانع به قدری مهم و قوی است كه اگر دعایی با وجود تمام شرایط استجابت ، فاقد توحید كامل و ایمان تمام باشد فیض استجابت شامل آن دعا نمی شود و این مهم در خلال روایات با تعبیرات مختلفی خاطرنشان گردیده است . از جمله در قطعه ای از دعای شریف مكارم الاخلاق ( و لا تردُّ دعائی عَلََّ ردّاً فاِنّی لا اَجَعَلُ لكَ خیراً و لا اَدْعو مَعَكَ ؟؟؟؟) . بار الها دعای مرا به خودم برنگردان و از استجابت محرومم مفرما . زیرا این در مقام توحید برای تو مخالف و ؟؟؟؟؟ قرار داده امو نه با تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ را خوانده ام .
3- اعتقاد نداشتن افراد به قدرت خداوند
انسانها به واقع چیزی را از او نمی خواهند ، چرا كه دعای واقعی به آن است كه درخواست از خدا باشد و معتقد باشیم كه اعطای مطلوب تنها به دست اوست وگرنه نوعی تشریفات خواهد بود .
زیرا كه صرف تكلم الفاظ است و در واقع خواستن از خدا نیست بلكه به اسباب مادی و قدرت خود متكی می باشند .
4- مردمی كه امر به معروف و نهی از منكر را ترك كنند خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می كند .

نخست دعای آنها را مستجاب نمی كند ، دوم بدترین و فاسدترین افرادرا بر آنان مسلط
می گرداند .
5- ناسازگاری دعا با حكمت خداوند و مصلحت بندگان

خواسته ای كه در دعا مطرح می شود ، نباید با سنت های الهی كه خداوند بر پایه حق و حكمت بنا نهاده است ، مخال باشد ، از جمله سنتهای خداوند ، قرار دادن اجل برای انسانهاست كه در صورت حتمی بودن ، گریزی از آن نیست ، حال اگر كسی دعا كند كه عمری بی پایان یابد اجابت چنین خواسته ای به معنای تعطیلی قانون قطعی الهی یا ورود استثنا در حریم آن است و این خود مانع اجابت دعاست .

محال است كسی چیزی از خدا بخواهد و مطابق حكمت هم باشد ولی ذات اقدس الهی آن را اجابت نكند . بنابراین شایسته است كه دعا كننده به هنگام دعا این شرط را بر زبان بیاورد اگر این كار را نكرد لااقل مقصود قلبی اش این باشد كه خدایا این حاجت را اگر خیر و مصلحت باشد عطا كن بنابراین اگر در واقع چنین باشد حتماً پروردگار متعال آن را اجابت می كند و اگر مصلحت در تأخیر باشد آن را به تأخیر می اندازد . بنابراین چون علم غیب بر بندگان پوشیده است چه بسا شخصی از روی غلبه قوای شهوانی بر عقلش چیزی را از خدا طلب كند یا خیالش باعث شود كه كار فاسدی را اینك ببیند و آن را درخواست كرده و حتی اصرار و پافشاری نیز بكند ، در ناین صورت اگر

خداوند منان پاسخ مثبت به او بدهد و خواهشش را برآورده سازد موجب هلاكت او خواهد شد .
اصل تشریع دعا ثواب بر آن از باب رحمت خدایی است كه رحمتش بر غضبش پیش گرفته ، بنابراین نباید چنین دعایی را اجابت نماید چون غرض بنده از دعا این است كه چیزی به او برسد و حالش اصلاح گردد ، نه اینكه روزگارش بدتر شود . بنابراین اگر چیزی را طلب می كند منظورش این نیست كه هرچه هستند چه خوب و چه بد می خواهم بلكه مقصودش است است كه اگر برای من نفع دارد می خواهم پس این شرط در خاطره او استوار است گرچه به زبان نیاورد . باشد حتی اگر در ذهنش هم این شرط خطور نكرده باشد . در حقیقت چون حق تعالی حكیم و علیم است كارهای او البته منوط به حكمت و مصلحت ناست پس وعده ای كه فرموده مشروط به حكمت است و این امور بر سه قسم است : بعضی آنست كه بدون دعا مصلحت در عطای آن هست آنرا بدون دعا كرامت می فرماید و بعضی خواسته ها با دعا نیز مصلحت در دادن آن نیست آنرا مطلقاً منع می فرماید و بعضی دیگر كه با دعا مصلحت در عطای آن هست و بی دعا مصلحت نیست چنین امری عطایش موقوف به دعاست و چون آدمی نیز میان این امور بعقل خود نتواند داد باید دعا كند و اگر حاصل نشود از دعا مأیوس نشود و بداند مصلحت او در آن چیز نبوده كه حق تعالی دعایش را مستجاب نكرده با آنكه اصل دها كردن عبارتست البته بهترین عبادتها موجب قرب می شود . خداوند متعال در منتهای عنایت نسبت به بندگان شایسته خود می باشد و عنایت او اقتضا دارد كه آن بنده را از آنچه واقعاض به زیان اوست مانع شود هرچند اعتقاد این بنده آن باشد كه خیر واقعی اوست نه

آنچه كه خیر خود می داند و در آن هلاك است و این مساله در بین عاقلان معمول است خدای تعای از جهت عنایتی كه به بندگان با ایمانش دارد چه بسا آنها را دچار به گناه صغیره می فرماید ، تا آنكه دچار عجب و خودپسندی كه گناه بزرگتر از آن است نشوند . و هلاك نكردند و به طور كلی آنچه را كه خداوند درباره بنده مؤممن می كند همان خیر اوست وبالنسبه او و خصوصیات شئون او با رعایت تحكم حكمت تمامی خیر است كه مخالف حكمت و عدل نیست و با مراعات آن ؟؟؟؟ به اقتضای شئون مؤمن ، خدای تعالی به عنایت خود ، به او عطا می كند هر چند نخواسته باشد . د

ر اینجا لازم است به شریعت خداوند نیز اشاره ای بحكنیم كه نیاز انسان نباید با برنامه هیا شریعت ناسازگار باشد ، چرا كه خدای تعالی شریعت و مقررات دینی را نیز همچون مقررات مربوط به آفرینش جهان امری قطعی و بایسته دانسته است ، بنابراین دعایی كه برخلاف شریعت باشد مانند اینكه از خدا بخواهیم حرامی را حلال و حلالی را حرام گرداند اجابت نخواهد شد و یا حتی با نظام عام عالم هماهنگی ندارد و اگر خدا بخواهد آن را مستجاب كند باید جمع بین دو نقیض كند . حضرت علی (ع) می فرمایند : « اِنَّ كَرَمَ اللهُ سبحانَهُ لا ینقُضُ حِكْمَتَهُ فَلِذلكَ لا یَقعُ الاجابَهُ فی كلِّ وَعدهٍ » كرم خدای سبحان با حكمت او تضاد پیدا نمی كند ، از این روست كه هر دعایی مستجا

ب نمی شود ، ابن سینا می نویسد علت اجابت دعا تلاقی و توافق اسباب و علل است با هم بنا به حكمتی الهی ، به این معنا كه دعای كسی كه درباره چیزی دعا می كند و سبب تحقق آن چیز از سوی آفریدگار با هم تلاقی می كنند . بنابراین اگر سوال شودكه آیا ممكن است آن چیز بدون دعا و توافق و سازگاریش با آن دعا تحقق پیدا كند ، می گوییم خیر زیرا علت آ هر دو یكی می باشدو آن آفریدگاری است كه سبب هستی یافتن آن چیز را دعا قرار داده سات همچنان كه سبب سالم شدن بیمار را خوردن دارو قرار داده است و تا بیمار دارو مصرف نكند بهبود نمی یابد دعا نیز اینگونه است چیزی كه برای تحقق یافتنش دعا می كنیم بنا به حكمتی برحسب قضا و قدر الهی با علت وجودی آن چیز تلاقی می كند پس دعا كردن لازم است و انتظار اجابت دعا نیز ضروری است ; چكیده سخن اینكه آدمی نباید برخلاف قوانین خلققت و سنت جاری در آفرینش در روشهایی كه خداوند در تدبیر جامعه های انسانی روا دانستهد است از خدا چیزی بخواهد بلكه در این جهان لازم است از راهی رود كه خداوند خواسته است . آن گاه در پیمودن آن راه و وصول به مقصد از او مدد بطلبد . درك معنای خواستن از خداوند بسیار مهم است یعنی در مقام خواستن توجه كامل به خداوند و ایمان كبه علم و قدرت مطلقه او كه اختیار همه چیز و همه كس در دست اوست ارزیابی كامل علل و اسباب و وسایلی كه در این جهان در كارند و اینكه هویت و ویژگی همگی آنها از خداست اگرچه در تحقیق مقصود (معدّ) نه در زمینه وصول به مقصود را فراهم می آورند ، لكن اثر حقیقی از آن خداوند است. انسان باید بداند كه درخواست از خداوند تعیین تكلیف برای خداوند و فضولی در كار او نیست بلكه اگر آدمی بتواند به آن وارستگی روحی دست یابد كه نیایش و نیاز

خواهی از خداوند را حالت ارتباط با او تلقی كند و حالت طلبكاری از خدا و برهم زدن اصول حاكم بر جهان را نداشته باشد خود این دریافت از الطاف خفیفه خداست و جلوه ای از اجابت نیایش است .
6- غفلت دل و دیده
دانایی و هوشیاری ، اندیشه و دل انسان را لبریز از صفا و روشنی می ساطد و در مقابل ، جهالت و غفلت ، غباری سخت و سنگین برآیینه دل و دیده یم افشاند تیرگی و تاریكی به افراد یم بخشد .
جهالت یعنی نادانی و غفلت به معنای بی خبری ، فراموشی . دوری از دانایی هاست كه دستاورد دوری از تفكر و تدبر است ، به گونه ای كه به جای تعقل و روشنگری ، تخیل ، ظاهر بینی و سطحی نگری به انسان می بخشد. راز توصیه و تأكیدهای پاكان و ضالحان بر مراقبه و توجه یعنی پاسدارای

و پاسبانی از حرم دل و بیداری انسان در لحظه لحظه های زندگی ، چیزی جز صفا بخشیدن و صیقلی كردن قلب و تصفیه روح و خالص سازی وجود از انواع آلودگی ها نیست كه گاهی با تفكر های علمی و معنوی فراهم می شود و با اشك و شور یا ذكر هدفمند و ارزش مدار و هنگامی با گفتگوهای علمی و معنوی فراهم می شود و با اشك و شور یا ذكر و فكر استمرار می یابد . ژرف

اندیشی و دورنگری صاحب نظران علم اخلاق در بیان گام نخست در عرصه سیر و سلوك به عنوان یقظه یا بیداری و هویشیاری در پندار و رفتار ، بیانگر آثار زیانبار غفلت در ربودن یگانه سرمایه انسان یعنی عصر و زدودن حجاب های شهوت و غفلت در برابر جمال جمیل خداوند است تا سیطره شیطان و شیطان صفتان را از دل و دیده دور سازد و محصول غفلت یعنی ذلت از آدمی جدا شود . از این رو حد و مرز رجاء را حفاظت و ایمنی از غفلت دانسته اند و نشان زهد و زاهد را گزینش توجه بر غفلت شمرده اند . به یقین هوشیاری و بیداری به هنگام دعا و راز و نیاز با خدای خود اثری آسمانی در اجابت و استجابت دارد . زیرا در لحظه گفت و گو خود ، خدا و خواسته ها مورد توجه و تأمل انسان قرار می گیرد و امید و ایمان به قبول طاعات و عبادات یعنی برآورده شده حاجات فراهم می شود .
از این رو فرزانگان اندیشمند ، بر این باورند كه مهم ترین مساله در آداب دعا توجه به قلب است به مبدأ اعلی ، زیرا اگر به سوی خدا نباشد دعای آدمی شایسته استجابت نخواه بود و سزاوار است توجهی به او نشود . همان گونه كه در زندگی دنیا هرگاه كسی به ما رو نكند و توجه نداشته باشد و با حالات غفلت درخواستی كند هرگز به او توجهی نمی كنیم و بلكه از او برمی گردانیم و

كوچكترین پاسخی به وی نمی دهیم . آیت حق مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكب تبریزی چون به حضور شهود دل و دعا می رسد دعا را غرق شدن اندیشه آدمی در مشاهده پروردگار و از كف دادن اختیار و تسلیم همه امور ظاهری و باطنی به او می داند كه باید انسان با تمام اعظا كو جوارح حاجت خود را از خدای خویش بخواهد ، سپس نشان دعای مؤثر و مستجاب را زنده دلی ، حضور قلب و دور ماندن از كثرت و غفلت ، می شمرد تا سخن تأثیر گذار گردد و لحظه اجابت از سوی خداوند نصیب ما شود .

برخی منظور از غفلت را اینگونه بیان كرده اند كه چه بسا گاهی اوقات دهعای انسان قبول و مستجاب می شود ، ماما انسان به دلایلی از آن غافلت است مثلاً انسان دچار یك مشكل و گرفتاری شدن مشكل خود را می طلبد و انتظار دارد كه برای حل این مشكل فلان كاری كه مورد نظر او بوده اتفاق بیفتد در حالی كه ممكن است حل این مشكل وابسته به انجام مامور دیگری باشد كه انسان از آن غافل است . مثلاً انسان به درگاه الهی دعا می كند و از خداوند طلب سعادت و خوشبختی می كند و در نزد خود گمان می كند سعادتمند شدن به آن است كه فلان كار موفق شود چون توفیقی در آن كار پیدا نمی كند . گمان می كند دعایش مستحاب نشده است در حالی كه امكان دارد خداوند توفیق انجام كارهای دیگری را نصیب او كرده باشد كه به مراتب از كارهای مورد نظر او بهتر باشند و اما او از آنها غافل است و این بخاطر دلبستگی و عشقی است كه او نسبت به كار مرود نظر دارد ، در حالی كه در دعا باید انسان خود را تسلیم خواست پروردگار نماید و خواست الهی را بر خواست خود مقدم بدارد .
4- وجود مصلحت برتر
شناخت برداشت یك سویه ، كوتاه مدت و به دور از وصعت و جامعیت ، در پدیده ها و رخدادهای مختلف زندگی همچون دعاهای ما به خوبی نمایان است. گاهی حاجتی را با توجه به آثار مادی و هنگام طلب می كنیم و وغافل از جلوه های ناشایست و دیر هنگام و یا ابدی بر ان اصرار پافشاری می نماییم و یا در نگرش ما در دعا به جلوه ای خاص نظر می كنیم و بركات و حسنات دیگر گزینه

ها را فراموش می نماییم در این هنگامه ها ، رحمت ، حكمت تو مصلحت الهی خود را نشان می دهد و به جای اجابت پرشتاب ، تأخیری معرفت آفرین ایجاد می شود تا در نپرتو آن ، نگاه و نگرش انسان دگرگون شود و وپئاداش فراوان در مقابل دعاهای انسان ذخیره گردد و از آن سو لغزشگاه و پرتگاه مادی و معنوی كه رها و رد اجابت خوری دعا بوده از تنآدمی دور شود . امیر حكمت و بیان ، امیرمؤمنان (ع) در این باره فرموده : « رُبَّما سالتَ الشیءَ فلا تُوتاه و اوتیتَ خیر الله ;» گاه از خداوند درخواستی دارید ، در حالی كه اجابت نمی شود ، اما بهتر از آن ؟؟؟؟ دیر داده می شود ، یا به خیر شما تغییر می كند ، در حالی كه شما را در پی دارد . و یا تأخیر این دعا بخاطر آن است

كه اگر بزودی حاجت او را برآورد ترك دعا كند و به آن مدرجات عالیه ؟؟؟؟ نگردد .
5- كمی دعا و درخواست
گاه حاجت و خواست ما فراوان ولی دعا و درخواست ما اندك و ناچیز است تأخیر حابت به معنای آن است كه همت و تلاش ما به مقدار نیاز ما نیست از این رو در ارایه خواست و برآورده شدن دعا تأمخیر صورت می گیرد تا هر دو وهماهنگ شود و قدر و ارزش خواسته برای انسان آرزمند آشكار گردد . امام علی (ع) درباره اندكی دعا و درخواست می فرماید : « لا یقنظِّنكَّ تأخیر اُجابه الدُّعاء فَاِنَّ العطیَّه علی تورالنیه ؛ تأخیر اجابت دعا تو را نومید نكند همانا عطای خداوند به اندازه نیست انسان هاست .
6- علاقه خداوند به دعای بنده خویش
گاهی مانعی به نام گناه و یا عاملی به شكل اندكی دعا وجود ندارد ، بلكه علاقه خداوند به صدای بندگان خوب خود ، باعث تأخیر در استجابت می شود ، از این رو زمان زیادی برای پاسخگویی به خواست افراد پاك و صالح احساس می شود . امام صادق (ع) در این باره می فرماید ت: « اِنّ العَبدَ لیدعو فیقولُ اللهُ عزَّ وَجلَّ لیقتكن قداستجیبُ لَهُ ولكن احبسوهُ ; » هنگامی كه به درگاه خداوند دعا می كند پروردگار متعال به دو فرشته ای كه مأمور انجام امور هستند می گوید دعای او مستجاب شد اما حاجت او را نگه دارید همانا من دوست دارم صدای او را بشنوم گاه نیز شخص ناشایست و گناهكاری است كه برای حاجتی به درگاه پروردگار رو می كند در اولین لحظات خداوند می گود :
زود حاجت او را بدهید كه همانا من صدای او را دوست ندارم .

7- ریا ، خودنمایی و خودآرایی در دعا .
آفت ویرانگر حسنات كه توحید و یگانه پرستی را به شرك و دوگانه پرستی تبدیل می كند و آرزوی رؤیت اعمال عبادی انسان را از سوی دیگران برای ستایش و سپاس آنان ایجاد می كند ن، ریاست ، صفتی ناپسند كه رسول خدا (ص) آن را ترسناك ترین حالات برای پیروان خود نامید و شرك اصغر معرفی فرمود ، نشاط در بین افراد ، كسالت به وقت تنهایی و دوست داشتن ستایش اعمال

خویش ، سه ویژگی افراد ریا كارست ، مصون سازی دعاهای از ریا ، توصیه ای اساسی از سوی معصومان و صالحان است تا حضور ما در جمع دعاگویان تنها و تنها حضوری جسمانی نباشد ، بلكه در جلوه روجانی یعنی توجه قلبی ، دل و دیده ما همواره به سپیده اجابت یعنی لطف خاص خداوندمهربان توجه نماید . در این صورت در خلوت نیز در دعا كردن كوتاهی نمی كنیم و آنگاه كه نگاه دیگران به دستان بلند ما و گوش آنان به واژه های مترنم بر لبان ماست ، هرگز توجه و ست

ایش آنان را طلب نمی كنیم و برای حفاظت و حراست از ؟؟؟؟؟ عبادی خویش ، گاه آهسته و پنهان لب به گفتگو با خدای مهربان می گشاییم تا از آفت ریا دور باشیم ، دعای پنهانی ما برابر هفتاد دعای آشكار ارزش یابد ، صخره ای سخت و سنگین از خودنمایی ، مانع صعود عبادتمان به آسمان نشود .
در این هنگام نشاط معنوی و شور عبادی همیشه با ما خواهد بود و هرگز نیازی به ستایش اطرافیان به هنگام دعا كردن در خود نمی بینیم .
8- مال حرام ، طعام تیره و ناپاك
مال ، معیشت ، كسب و طعام ، جلوه ای بر جاذبه ، تأثیری بسیار و نقشی بنیادین در زندگی انسان داشته و در پی ریزی شخصیت فرد ، خانواده و اجتماع ، تأثیری گرابنار و ماندگار دارد . از یك سو ماده زمینه شهوات و زشتی ها معرفی شده است كه منشاء عصیان ها و پلیدی ها می شود ؛ آری كاده ای ویرانگر و مركبی رنج آور است كه رها و دردی جز هلاكت و نیستی برای صاحب خویش ندارد ؛ دوستی و دلدادگی به آن باعث روییده شدن نفاث و دورویی در دل و دیده می شود و گرفتاری بی پایان ، اندوه بی فرجام ، فقر بی غنا و آرزوی بی انتها نصیب انسان می كند . ما از سوی دیگر مددكار دست یابی به سرای جاودان و پلكان صعود به جایگاه پاكان و یاوری شایسته در ذخیره اعمال صالحان معرفی شده است كه امروز ما ترا خانه برتر پرهیزكاران و تجارتخانه ای

سودآور برای خوبان می سازد و به فردایی جاوذان متصل می سازد ، با نگاهی نو و تأملی دوباره بر این دو دیدگاه متفاوت یا متناقض ، به خوبی در می یابیم ، پیشوایان روشن اندیش ، نگرشی دیگر در این باره ارایه داده اند و آن دوری و رهایی از حب ه دلبستگی و دادادگی به مال و دارایی است تا هرگز اسیر آن نشویم و همواره اسیر آن بمانیم . از این رو ذات دنیا ، باعث شرور و غرور و یا مایه ضرر و زیان نیست بلكه حب دنیا یا دنیا زدگی است كه نه تنها انسان را عبد بلكه عبید خویش می

سازد و او را شیفته و فریفته خود می كند . بی شك چنین حالات افراطی باید تو نباید یا حلال و حرام می نماید تا از هر راهی و به هر صورتی به كسب و افزایش در‌آمد و دارایی خود بپردازد و آرام آرام تمامی ارزش ها كه پیش از این از اعتقادات نراسخ او به حساب می آمد ، دچار لرزش ، سستی و كاستی شود و دیرینپاید كه ماهیت و هویت الهی ، انسانی او تغییر یابد !! هشدارهای بسیار و پی گیری معصومان به پیروان خویش ، بیانگر خطرات و آسیب های فراوانی است كه برای هر یك از ما در این راه به چشم می خورد .

چنانكه در آموزه های آسمانی معصومان (ع) می خوانیم : دنیا و دارایی آن دو گونه است ،
1- رساننده (در حد كفایت و نیاز)
2- بازدارنده (بیش از احتیاج كه باعث غرور و خودپسندی است و لعنت شده است)
پس درمی یابیم كه تعادل در كسب مال و دقت در نوع درامد و دارایی ، به همراه توجه در عظمت و كعزت شخصیت فرد در مسیر زندگی مادی ، باعث حفظ هویت و ماهیت انسانی می شود و افتخار و احترام و جاودانی به شخص می بخشد ، بویژه اگر در پی این كتعادل ، دقت و توجه در كسب طعام ، معیشت و رزق و روزی پدید آید ، آثاری رو چندان خواهد داشت ، تأثیر عبور از معیارهای الهی و شكستن حریم و حدود خداوندی نخست در رزق و روزی تجلی می كند و نقش ژرف و عمیق خود را در طعام و معیشت زندگی نشان می دهد .
همچنانكه در حدیث قدسی آمده است « لا تحجُبُ عَنّی دعوهٌ الاّ دعوهُ آلِكل الحَرام» . هیچ دعایی از من پوشیده نمی ماند مگر دعای كحرامخوار ، یعنی دعا كننده باید به هنگام درخواست از خداوند مظلمه ای یعنی حقی یا مال یا ملكی كه به ستم از كسی گرفته است ، به عهده اش نباشد ، چرا كه خداوند دعای بنده ای را كه در شكمش چیزی از حرام باشد یا بر عهده اش قطعه ای از

افریده ای باشد بالا نمی برد . در حدیث دیگری آمده كه نخودن یك لقمه حرام در نزد خداوند از دو هزار ركعت نماز مستحب برتر است ، آری حرامخواری و فراهم آوردن معاش از راهی كه در شریعت ناروا و نافرمانی خداست ، قوی ترین عامل بازدارنده اجابت است .
9- عاق والدین ؛ مطرود و منضوب پدر و مادر
اكرام ، احترام و احسان به پدر و مادر ، رسالتی راستین و سنگین است كه فرزندان نسبت به والئین به عهده دارند . این مهم از جایگاهی رفیع و بس والا برخوردار است ، به گونه ای كه پس از یگانه پرستی و توحید قرار دارد و پیش از آیین اسلام ، وظیفه دیگر نسل ما هم بوده است از این رو

پروردگار سبحان به تمامی دین باوران فرمان تواضع ، افتادگی ، احترام ، و ادب نسبت به پدر و مادر می دهد و می فرماید : « واحفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمهِ دقل ربِّ ارحمهما كَما رَبَّیانی صغیراً » و همیشه پر و بال تواضع را با كمال مهربانی نزدشان بگستردان و بگو پروردگار را چنانكه مرا از كودكی به مهربانی بپروردند تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما .
این فرامین تا آنجا حائز اهمیت هستند كه اگر نادیده گرفته شوند در معارف دینی موضوعی به نام

عاق والدین مطرح می شود و این رهاورد اذیت و آزاد ، نافرمانی و عصیان و ترك نیكی و احسان به پدر و مادر است است و عق یعنی قطع و شق بین فرزند و والدین ، ایجاد می كند .
این عظمت چشمگیر و كم نظیر بدان خاطر است كه شناخت خداوند ، علت اصلی و نخست رفتار شایسه و بایسته فرزندان با والدین خود است و این هم بیش تر و پیش تر از سایر اعمال صالح ، ما را به رحمت و رضای الهی نزدیك می گرداند و علاوه بر آن حق پدر و مادر ، مشتق شده از حق پروردگار است و خدمت به آنان ، خدمت به خداوند محسوب می شود ؛ بدین خاطر عاق والدین ، بدترین و شدیدترین انواع قطه رحم است ، زیرا با ولادت فرزند ، نزدیك ترین و خاص ترین ، ارحام تحقق می یابد و حق پدر و مادر نسبت به دیگر خویشان و ارحام ، دو چندان می شود ، اما با رفتار نادرست فرزند ، یان حقوق پایمال می شود .
10- خواهش آدمی از خداوندامری نیكو و ممكن باشد .
دعا كننده ، در مقام نیایش و خواستن از خداوند باید چیزی را بخواهد كه امری ممكن و شدتی نیكوست .

یعنی آنچه را از خدا می خواهد از محالات ذاتی یا عادی و خواسته هایی كه هیچ گونه سود مادی یا معنوی ندارد نباشد ، و نیز اموری كه برای دیگران زیانبار است و در شریعت خداوند مورد نهی قرار گرفته است نباشد .
چرا كه خداوند اراده اش به كارهای محال و ممتنع و ناممكن تعلق نمی گیرد كاری كه با حكمت ناسازگار است انجام نمی دهد . رها كردن كار و تلاش در اداره حیات مادی و معنوی و روی آوردن به نیایش تنها در حقیقت مبارزه كرده با مشیت خداوند است كه خود را فعال معرفی كرده است ، خداوندی كه آفرینش جهان و تدبیر آن كار اوست و هیچ گاه بیكار نیست و نبوده كار و كوشش ،

تلاش فكری و عضلانی و خواستن از خداست و همه در سطح طبیعی این عالم ، اما دعا و نیایش كار و كوشش و تلاش روحی است ، ولی در سطح ماورای طبیعی این عالم .
11- چیزی را نخواهد كه از آن دیگری است .
كسی كه از خداوند خواسته ای دارد نباید چیزی یا نعمتی را كه به دیگری داده است بخواهد ، چرا كه چنین خواسته ای اولاً تقاضای سلب آن نعمت از دیگری است كه آن را حسد و در زبان فارسی بدخواهی و ؟؟؟؟ گویند ، ثانیاً چنین درخواستهایی هیچ گاه برآورده نخواهد شد ، بنابراین لازم است هرگاه نعمتی را همچون مال فراوان یا مقام و جایگاه اجتماعی یا جمال و دیگر كمالات انسانی و ; در دست دیگری دید ، آروزوی زوال آن را نكند ، بلكه همانند آن را از خداوند طلب نماید كه غبطه در زبان فارسی در شك ورزی) و آرزوی نعمت كمی را داشتن بدون خواستن زوال نعمت از او گویند این حالت نیكویی است و آدمیان را در جستجوی كمالات انسانی كمك می رساند ، زیرا اگر مردم به گونه ای باشند كه خوبی و زیبایی و دلربایی نعمتی را در نیابند و مانند آن را آرزو نكنند هرگز در مقام طلب و كاوش برنمی ایند و به كمالی نمی رسند و همواره در نقض و كاستی می مانند .
12- بی نیازی از خلق را زا خدا نخواستن .
دعا كننده در مقام نیایش نباید بخواهد كه خداوند او را از خلق خود بی نیاز گرداند چنین دعایی هرگز اجابت نخواهد شد . زیرا كه برخلاف سنت جاری خداوند ، در تدبیر زندگی اجتماعی است در این عالم كسی نیست كه نیازمند به دیگری نباشد . آدمیان از نظر توانایی ها و استعداها با یكدیگر متفاوتند به همین دلیل كه به هم نیازمندند . مردی در حضور امام زین العابدین گفت : اللهم اَغنی عَنْ خَلقِكَ بارالها مرا از آفریدگانت بی نیاز دار ، حضرت (ع) به او فرمود : لیس هكذا انّما الناس

بالناسِ و لكن قل اللهم اغنی عن شرارِ خلقك . چنین نیست زیرا مردم به یكدیگر وابسته اند ولی بارالها مرا از آفریدگان شرورت بی نیاز دار حتی خدای تعالی نیز برای تجلی پاره ای از نامهای نیكوی خود مجلا و مظهر می طلبد ، آنجا كه می خواهد نیازی را برآورد نیازمند می طلبد .
13- انصاف و نگهداشت حد و اندازه خواهی از خداوند .
ادب اقتضا می كند كه آأمی در مقام تقاضا از خداوند انصاف و خد را در خواسته پاس دارد و قدر و منزلت خود را مراعات كند ، بنابراین نباید از خدا بخواهد كه او را مثلاً داناترین و ثروتمندترین و با قدرت ترین قرار دهد ، زیرا كه اینگونه خواستن گذشته از آنكه ریشه در خود خواهی و برتری منش آدمی در برابر خدای بزرگ دارد ، برخلاف سنت الهی در زندگید اجتماعی انسانهاست به همین

دلیل علی (ع) فرمودند : « ان الله دعاء اربَعَ خِصالٍ : اخلاص السّریرهِ واحضارِ النیه وَ معرفَهُ الوسیله و الانصافُ فی المسئلهِ» برای دعا چهار ویژگی است ، پاكدلی ، داشتم انگیزه و آهنگ شناخت راه و دستاویز ، انصاف و نگه داشت حد درخواسته ، بنابراین رعایت این نكات در اصل پاس داری از عدل و انصاف و نوافق سنت الهی است دكه آدمی در مقام نیاز و طلب از بی نیاز مطلق باید در حد اعتدال بخواهند .
14- تلفظ غلط در دعا و دعای ملحون

در روایت آمده است خداوند متعال دعایی را كه غلط تلفظ گردد قبول نمی كند ، یعنی آن را به شكل درستش می پذیرد ، حقیقت این است كه دعای غاط به سوی خداوند متعال بلا نمی رود یعنی ذات اقدس الهی مطابق ظاهر لفظ غلط جزاء نمی دهد و اجابت نمی كند ، بلكه مطابق مقصود گوینده پاداش عطا می فرماید . بنابراین دانسته می شود كه رعایت امور ادبی در اجابت و ثواب دادن بر دعا شرط نیست ، بلكه فقط موجب فضیلت و برتری آن می شود . همانگه فضیلت

و برتری سخنی كه واضح و روشن است و به وضوح دلالت بر معنای گوینده دارد بر سخنی كه این چنین نیست و نیاز به تأویل و توجیه دارد بر كسی پوشیده نیست . مضافاً بر اینكه دعای موافق با قواعد ادبی فصاحت دارد و دعا مخمصوصاً اگر منقول از معصومین (علیهم السلام) باشد باید فصیح ادا گردد تا دلالت بر فضایل آن بزرگواران كند . به علاوه اگر سخن درست ادا شود و از غلط پرهیز گردد طبع انسان به سویش كشیده می شود و در غیر اینصورت موجب تنفر می گردد .

15- گاهی اوقات نیز به جای استجابت دعا در این دنیا خداوند مقاماتی را در آخرت به انسان عطا می فرماید . كسی كه به آخرت ایمان دارد اگر توجه پیدا كند كه درخواست او درباره امر دنیوی در ممقام پاداش اخروی قابل مقایسه نیست قطعاً سعادت و كمال خویش را طلب خواهد كرد ما در اثر غفلت به مسائل دنیوی توجه پیدا كرده است ، اگر واقعیت برای او آشكار می گردید كه در آخرت به چنین چیزهایی نیازمندتر است آنها را برای آخرت در خواست می كرد . خدای متعال جون می دان

د كه مؤمن به دلیل ایمانش علاقه به امور اخروی دارد گاهی دعای او درباره امور مادی را برای آخرتش ذخیره می كند ، او هم وقتی می بیند كه در آن جهان به چه مقاماتی نایل می گردد از خداوند تشكر خواهد كرد و از این معامله با خداوند خرسند خواهد گشت . این لطف بزرگی است كه خداوند فقط به دعای بندگان توجه نمی كند بلكه بیش از آن به كمال و سعادت واقعی آنها توجه دارد و با عنایت به این مساله خواسته های آنها را اجابت می كند ، بعضی را مقدم می دارد بعضی را به تأخیر می اندازد و برخی را نیز به عنوان ذخیره آخرت انسان به روز قیامت موكول می كند .
16- هماهنگ نبودن دل با زبان
بسیار می شود كه انسان و البته انسانی كحه از اسباب ظاهری منقطع نشده و همه امیدش به اسابب ظاهری است دست به دعا برمی دارد و حاجتی را زا خدا طلب می كند لكن این حاجت خواهی اش در حقیقت از خدا نیست و از شعور باطنی او منشأ نگرفته و ساده تر بگویم از سودای دل متوجه خدا نیست و تنها لقلقه زبان است و به عبارت دیگر دعا و خواندن خدای واقعی نیست بلكه خداوند خدایی است كه با اسباب ظاهری شریك است .
در پایان به ؟؟؟؟؟؟ كافه ای كه حضرت ابراهیم به آن اشاره كردند كه از موانع اجابت دعاست م

ی پردازیم : روزی ابراهیم ادهم در بازار بصره عبور می كرد مردم اطراف او را گرفتند و گفتند ابراهیم ! خداوند در قرآن مجید فرمود : ادعونی استجب لكم بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را . ما او را می خوانیم ولی دعای ما مستجاب نمی شود ، ابراهیم گفت : علتش آن است تكه دل های شما به واسطه ده چیز مرده است . پرسیدند : آن ده امر چیست ؟ گفت :
1- خدا را شناختید ولی حقش را ادا ننمودید .
2- قرآن را تلاوت كردید ، ولی به آن عمل نكردید .

3- ادعای محبت با پیغمبر نمودید ولی با اولاد او دشمنی كردید .
4- ادعا كردید با شیطان عدوات داریم ولی در عمل با او موافقت نمودید
5- می گویید به بهشت علاقه مندیم اما برای وارد شدن در بهشت كاری انجام نمی دهید .
6- گفتید از آتش جهنم می ترسیم ولی بدن های خود را در آن افكندید .
7- به عیب گویی مردم مشغول شدید و از عیوب خود غافل ماندید .

8- گفتید : دنیا را دوست نداریم و ادعای بغض آن را نمودید ولی با حرص آن را ذخیره و گردآوری می كنید .
9- اقرار به مرگ دارید ولی خویشتن را مهیا برای آن نمی كنید .
10- مردگان را دفن نمودید ، اما از آنها عبرت و پند نگرفتید . این علل ده گانه است كه باعث مستجاب نشدن دعای شما می شود .

دعا و نیایش عالی ترین عامل تربیت و حركت و تعالی روح انسان است . هنگام نیایش پرده های ضخیم عالم محسوسات از روی قلب به كنار می رود و گوهر انسانیت از اعماق چه ظلمانی تن رها شده ، در نتیجه روح انسان از اسازت تن آزاد شده تا قدرت بندگی پیدا كند و مشعل فروزان آن ساراسز و جودش ار روشن نماید. نیایش آزادی و آرامش سینه می آورد ، به آدمی نیرو می بخشد تا مصائب و غمها را بهتر تحمل نماید ، نفس را تزكیه می كند ، روح را انبساط می دهد ، فضائل را در انساسن زنده می كند رذائل را می میراند و احساس اخلق و عرفان را همراه با هم تقویت می كند و با اصلاح و تزكیه نفس و تهذیب روح یقین را بوجود می آورد . آری دعا شك را كه بدترین حالات روح است زائل می گرداند . بنا بر این دعا بزرگ ترین و عالی ترین روح عبادت و تمام بندگی انسان است . دعا وسیله ی جلب اعتنای خدا و زمینه ی جذب رحمت الهی به سوی دعا كننده است . دعا عاملی است كه سفره شقاوت را از خیمه ی حیات انسان بر می چیند و مانده ی سعادت و خوشبختی را برای او می گستراند. به همین دلیل گفته اند دعا انیس ذاكران و یا ور بندگان و تكیه گاه صاحبدلان می باشد و بالاخره دعا در آدمی چنان امید و تسلیمی بوجود می آورد تا در مقام رضا برای پذیرفتن آنچه كه خدا بخواهد آماده شود تا در چهار چوب زندگی محدود دنیوی دریچه ای به سوی مصنویات بگشاید .
آثار دعا
پل ارتباطی و اتصال با كانون عظمت و محبت خداوند دعاست . دعا و در خواست خاضعانه ، بركاتی بی پایان در نگرش وگرایش انسان بوجود می آورد و عامل پدید آورنده عشق و شیدایی در سرا

ی دل و دیده انسان می شود ، تا در فراز و فرود حوادث و تیرگی و تاریكی سختی ها ، روشنگر زندگی او باشد و امروز پر امید را به فردایی پر نور برساند . دعا بیانگر اعتقاد قلبی اسنان به مقام با عظمت خداوند است ، انوار رورحانی دعا آثاری ارزشمند برای انسان به همراه دارد از قبیل :
1- تقویت ارتباط با خالق و حس تعلق به او
انسان در دنیای پر حادثه و پر غوغای كه معیار بسیاری از ارتباطات و مناسبات ، مادیا است ، تنها رها و بی یا رو رها شده ، بلكه در پیچ و خم حوادث زندگی ، دادرس و فریادرسی دارد كه با او ب

ه گفتگو می پردازد و با اندوه دل و اشك دیده خود با او ارتباز معنوی و حس تعلق بیش تری می یابد . احساس انس و یگانگی انسان با خدای خویش ، از جلوه ها و جاذبه های ملكوتی عبادات و دعا هاست و همین عمل است كه فرد را با خالق خویش نزدیك می سازد و او را هم سو و هم جهت با خدای مهربان و حكیم می نماید . لازم است با نقل مطلبی بحث را دنبال كنیم : در بیابانی نزدیك دریا حوضچه ای است . این آب اگر همینطور بماند بعد از مدتی به جهت میكروب های می گندد و یا به جهت شدت گرمای آفتاب معدوم گشته و تبخیر می شد. ولی اگر در صدد وصل به دریا بر آید و خود را هیچ ببیند ، كم كم برایش راهی به دریا ی بیكران حاصل می گردد، و بعد از آنكه به دریا متصل و در آن ، فانی شد دیگر بركه نیست ، هر چه هست ، درایای بیكران است كه در آن فانی شده است . در همان گونه كه آبی بی كران عاصم است و متجنس نمی شود او نیز جنان خواهدشد، و ; حال در مورد امور معنوی كه همان دعا و نیایش با شد اگر انسانی كه در تمام زمینه ها محدود است از راه باطن ، خود را به نامحدود متصل كند ، مظهر صفات كمال و جمال حضرت حق ، خواهد شد و دیگر در تلاطم روزگان مضطرب نخواهد شد ; با نخستنی كام تقرب از سوی عبد ، بارش بركات و حسنات از طرف خداوند پر مهر به سوی انسان سرازیر می شود تا خود را سر بلند و پر افت خار از این ارتباط بداند . در یك نگاه افق چشم نواز و زرین ، این ارتباطات الهی به گونه ای است كه انسان را از عبودیت به ربوبیت می رساند . به یقین این جلوه های چشمگیر عبودیت كه از را ه دعا و راز و نیاز ، تقویت ارتباط و حس تعلق به خدای بی نیاز پدید می آیند زمینه ساز آن می شود كه انسان به اوج ترقی و تكامل معنوی دست یابد و به فضایل می رسد كه اورا در مقابل مشكلات مقاوم و پرتوان می نماید بطوریكه انسان غیر از خدا هیچدقدتی را در مقابل خود نمی بیند. زیر توان ضعیف خود را متكی به قدتر بی پایان ذات احدیت می بیند ، پس امر سختی را

در برابر این قدرت سهل می یابد .
2- ایجاد آرامش روحی
جسم انسان محصول این سر او فرا ورده ی آب و خاك است اما رو ح انسان موجود ی ملكوتی و قدسی است كه به دلیل حقیقت جویی، هرگز با جلوه های ظاهری زندگی آرام و قرار نمی یابد ، بلكه رسیدن به بی كران جاودانگی و امواج نامحدو ابدیت و الوهیت خداوند ، آن را آسایس و آرامش می بخشد. البته این آرامش واقعی با آسایش و رفاه مادی یعنی مصون ساختن زندگی از دغدغه های گوناگون تفاوت دارد ، مثلاً افرادی هستند كه در رفاه كامل به سر می برند اما به دلیل آنكه پاسخ قانع كننده ای برای درون خود نمی یابنند و همه انكار و افعال خود را بر امور مادی متمركز

كرده اند ، همیشه دچار بحران های روحی هستند و سر انجام به ورطه ی پوچ گرایی كه برگ نا پیدا و زود هنگام است ، كشیده می شوند . در این صورت نبودن را بر بودن ترجیح می دهند !! بی تردید جهان متمدن با تمام پیشرفتهای اعصاب آفرین و چشمگیرش در زمینه معنویات چندان پیشرفتی نداشته و قوس نزول را پیموده است .در چنین فضا و موقعیتی دعا و نیایش با خداوند متعال یكی از راههای مؤثر درمان نگرانی و اضطراب فاطر و روح انسان به شمار می رود.
انسان نیایشگر هرگز خود را تنها و بی پناه نمی بیند ، و با استقامتی شگفت آفرین ، غم و تشویش را از خود دور كرده و هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد كه لشكر نگرانی در سرزمین دل و مغزش خیمه زند . ویل كارنگی می گوید.
« در صورتی كه ایمان به مذهب تا این درجه صبر و شكیبایی می بخشد، پس چرا وقت اضطراب و تگارنی به سوی خداوند نرویم ؟چرا به دستور ( كانت ) فیلسوف آلمانی توجه نكنیم كه می گوید : به خدا توسل پیدا كنید ، زیرا احتیاج به چنین چیزی دارید . حتی اگرشما طبیعتاً و یا در اثر تربیت ، آدم بی دنی باشید ، با ز دعا به حال مشا تفید است . منظور من ا =ز اثرات عملی دعا چیست ؟ مقصودم این است كه به سوی خدا رفتن دعا كردن سه اصل روانشناسی را كه همه – چه مشرك و چه دیندار و خداشناس – به آن نیازمندند د ر آنها زنده می كند:
الف) دعا و نیایش به ما كمك می كند تا ناراحتی ها و گرفتاری هایی كه داریم به زبان آوریم.
ب) در اثر نیایش این احساس به ما دست می دهد كه شریك نمی پیدا كرده و تنها نباشیم.
ج ) دعا ونیایش انسان را به كار و كوشش واحی داده ، نخستنی گام به سوی عمل است . من نمی توانم به خودم بقبولانم كه كسی برای انجام منظور خود به درگاه خداوند نیایش نماید و نتیجه نگیرد ؛ به عبارت دیگر ، در راه هدف خود گامی برندارد. الیكس كارل می گوید : نیایش بزرگ ترین نیرویی است كه انسان می تواند تولید كنت ، پس چرا از آن بهره برداری نكند ؟» چكید ه بحث انكه آنان كه با نیرویی برتر و موجودی به اضافه بی نهایت آشنا هستند و او را مدبر هستی و بر طرف سازنده ی هر گونه نقص و ستمی می دانند و از تنگناهای زندگی به عنوان قاضی الحاجات و ارحم الراحمین به او پناه می برند و با وی نحوه گفته و راز و نیاز می كنند ، بدون شك از اضطراب های روحی ، و سردگمی های ، یاس و نومیدی مصون می مانند و احساس آرامش روحی – روانی می نمایند، احساسی لذت بخش ، دلنشین و روح نواز كه در پرتو آن تمام تلقی هاو سختی های مادی ، سهل و آسان میشود و هر روز بر نشاط و پویایی آدمی می افزاید . از آن سو بیمار دلان و سست باورانی را مطرح می كند كه در پی آسایش روحی خویش به جلوه های مادی و زودگذر چنگ زده

اند اما غافل از حقیقتی ژرف هستند . كه زندگی دشواری برای خود رقم زده اند و فرحا می دردناك در انتظار آنان خواهد بود و5 .
3- جلو گیری از جنون :
سومی اثر نیایش ، پیش گیری از جنون است ، گفتنی است كه فشار افكار پریشان و نارحتی فكری در دنیای امروز سرانجامی جز جنون و ناراحتی های روانی ندارد، ولی بهترین دارو به تصریح روان پزشكان – برگشت به سوی خدا و نیایش و ارتباط با اوست .
4- پیش گیری از انتحار
یكی دیگر از آثار نیایش جلوگیری از انتحار خود كشی است . همان گونه كا اشاره شد هجوم لشگر اندوه و نگرانی ها در میدان نبرد در زندگی ، تا كنون تلضات فراوانی داشته و در این نبرد خونین تعداد اندك مغلوب و اسیر آن نشده اند . دانشمندان برای رهایی از چنگال آن ، راه هایی را

پیشنهاد كرده اند ، ولی نیایش را یگانه تكیه گاه و پشتوانه ای شگفت انگیز دانسته اند.

5- نیایش و نعذیب اخلاق
یكی دیگر از آثار نیایش نهذیب اخلاق وتزكیه نفس است. گفتنی است كه دعا قلب و روح انسان را پاك و باف صف می كند و از انحراف ها و نا پاكی ها پیش گیری می كند ؛ یعنی اگر ارتباط با خدا و دعا با شرایط ویژه ، درست صورت گیرد ؛ هم چنین همگان به این امر حیاتی و زندگی ساز توجه كامل بكنند و پیوسته به ارتباط با آفریدگار جهان و نیایش و كسب تكلیف از خدا اهتمام ورزند ، مدینه ی فاضله ای كه آرزوی سقراط و ارسطو و رهبران دینی بوده است به وجود خواهدآمد. و به عكس

، در صورت قطع رابطه با خدای بزرگ و ترك نیایش انسان ، در منجلاب فساد و انحراف غرق شده و در اجتماع جز سقوط ، بدبینی ، كینه توزی ، اختلف و هزاران مكتب اخلاقی دیگر ، بهره ای نخواهد داشت 6- نیایش و تحول اندیشه
از آثار چشمگیر نیایش ، ارتباط مستقیم مغر و فكر نیایشگر ، با مبدأ بی نهایت عمل و قدرت ، آفریدگار فكر و خرد است . دعا به ما كمك می كند صحیح تر و دقیق تر بیندیشیم و از لغزش و اشتباه و درماندگی و تردید مصون مانده و راه صواب را از خطا تشخیص دهیم و به دنبال آن ، مشكلات فردی و احتماعی را حل نمایی. نیایش ها در هایی به روی فكر و قلب انسانی با ز نموده و اندیشه هایی تازه و بی سابقه در مغز نیایشگر پدید می آورد. بطوریكه او در برابر پیش آمدها ، فرض ها ، مشكلات علمی ، جواب ها و راه حل هایی آسان و مفیدی می یابد و هر گز درمانده و حیران نمی شود و از كج اندیشی و كج رویی نیز مصون می ماند.
7- نیایش و تقویت اراده
یكی دیگر از آثار دعا و نیایش ، تقویت اراده و تلفیق به نفس نیایشگر است . اساساً انسان اگر بخواهد به هر كدام ار مراتب ترقی ( مادی و معنوی ) برسد به قوه اراده كه آخرین مرتبه ی كلمات روحی است احتیاج دارد . ناگفته پیداست كا اگر اراده ی كسی ضعیف یا نابود باشد دیگر فرصت های ارزشمند به رایگان از كف او بیرون رفته و روز به روز قوس نزول را می پیماند. لذا ملتی كه از اراده ی قوی و متین اجتماعی محروم باشد ، مانند كشتی بی بادبان وبی كشتیبان می شود كه دست خوش حوادث ایام و بادهای مخالف گردیده و درهم می شكند .
8- پر كردن خلاء فطری وجود انسان
راز و نیاز با خدا راهی است كه قهراً سبب می شود ، پای انسان به كژ راهه ها باز نشود از انحرافاتی كه از هر جهت برای انسان مضر است جلوگیری می كند ؛ زیرا پناه بردن به قدت های محدو گذشته از ناتوانی های قهری و تخلف های طبیعی موتجب خصوع نا به جا و تملق و شكست

های ورحی و خردشدن و هضم گردیدن در حریم های نا امن دنیوی می گردد. از همه مهم تر سبب فراموشی خدای متعالی و غفت از قدرت غیر متناهی او و محروم شدن از بركات این ارتباط نیز خواهد شد ، در واقع مكتب دعا أ با رعام برهمه ی نیازمندان و گرفتاریان وعده ی اجابت از قدرتی غیرمطلوب وتوانااست،كه می تواند حلّال مشكلات عظیم انسان ها باشد.
9- خدا باوری

اثر دعا موجب كرامتها و فضیلتای بسیاری می شود و همه ی این آثر در رابطه ی بین خالق و مخلوق نهفته است .همین راز و نكته ی مهم ، یكی از علل اصلی تأسیس مكتب دعا می باشد كه خود از سنن بزرگ الهای محسوب شده و او چنین با دعا می داده و همه را دعوت فرموده تا به خلقت معرفت مذین شوند . بدون شك كسی كه ذائقه و مهم این عطیه ی الهی را پیدا كند و

در این وادی قدم بردارد ، خواهد فهمید كه خداوند تعالی سعادتی عظیم تر از این ، با رعام بر خلایق ارزانی نداشته است .
10- خود باوری و خود شناسی
انسان در پناه دعا از وادی حیرت و دوری از خدا نجات پیدا كره ، ارباب متعرق را از دست داده و به درگاه كسی روی می آورد ، كه همه چیز از آن اوست به درستی كه فراموشی كسی كه همه چیز از او است ، فراموشی همه چیز است . زیرا در این حال انسان همه چیز را در موطن اصلی خود نشناخته ، همه چیز را با ظاهری گسسته و انحرافی دیده و در استفاده از آن دچار سردگم و حیرت می گردد. از مضمون آیاتی كه در مورد موضوع دعا وارد شده استنباط می شود كه خدا فراموشی موجب خود فراموشی شده ، و اگر كسی خدا را فراموش كند ع خدای تعالی نز او را به حا لخود رها می سازد . و این بدترین حال برای بنده می شود به همین دلیل معصوم ( ع ) د رفرازی از دعای خود با فاراب به ضعف و ناتوانی بنده و شرمساری از كوتاهی در بندگی ، عاجزانه از مقام عبودیت حضرت حق می خواهد كه خدایا لحظه ای ما را به حال خود رها نكن زیرا خصوصیات وجود یانسان از یك طرف و مسائل فریبنده دنیا زا طرف دیگر ، زمینه مساعدی برای انحراف او از زاه راست می شود و این سرنوشت انسانهایی است كه به حال خود رها شده اند.
11- گذشته از برآورده شدن حاجات و رسید ن شخص داعی به مقصود و مطلوبش آثار بی حد و حصری نیز بر آن تربت است كه در كل موطن هایی وجودی انسان اثر مطلوب باقی می گذرد لذا بر خلاف توهم بعضی از كوته نظران كه گمان كرده اند اگر در خواست آنان ظاهر نشود دعایی اثر بوده است باید گفت: كه اجابت دعوت در قبال آنچه كه با توجه به دعا دریافت كرده اند، كمترین اثر دعاست ، آری چیزی را به انسان می دهند كه خودهرگز شعور دخواست آن را ندارد . امام صادق ( ع ) می فرمایند : هیچ بنده ای دستانش را به طرف خداوند عزیز جبار بالا نمی برد مگر آن كه

خداوند شرم می كند از اینكه دستان او را خالی بازگرداند و در دستان او آنچه كه از رحمت خود بخواهد قرار می دهد . درآیه ی شریقه ( ادعونی استجب لكم ) نیز اجابت را ، به طور مطلق معلق بر دعا فرموده است ، حال آنكه با آمدن شرط ( دعا ) جزا ( تحققش) حتمی است . در صورتیكه در بعضی دعا ها ظاهراً خواسته و حاجت مورد سوال متحقق نمی شود ،چه بسا بسیاری نمی دانند كه حال دعا ، حالی است كه انسان با صرف نظر از عالم كرات به عالمی وارد شده كه نام و

نشانی ندارد و در آن لحظه صحیفه ی نفس از همه چیز بریده و به ملكوت پیوسته است و هر گز از آن عالم قدسی خالی برنمی گردد.
12- این اثر كه شاید از علل مهم و اساس تأسیس مكتب دعا به وسیله حضرات معصومین نیز می باشد ، و قوف بر معارف بلند الهی ، مهم و دتستور العمل های زندگی ، تعلیم آداب و سنن الهی و همچنین تعلیم روش حرف زدن با خدای عزوجل است . یكی دیگر از خصائص دعا آن است كه تمام وجود و حقیقت معصوم كه با خدای خود در حال مناجات است ، در آن تجلی كرده و با تمام حقیقت خود در ان به سخن نشسته است . این خصیصه در روایات فاثوره از حضرات معصومین علیهم السلام كمتر به چشم می خودر ، زیر در روایات ، همیشه ظرفیت وجود راوی ملحوظ است و آن بزرگواران بر حسب ظرفیت وجودی شنونده سخن می گفته اند ، ولی در وعپون را وی واسطه نیست ، حضرات در آن كلمات و معانی ، به تمام حقیقت خود تجلی فرموده با خدای متعال سخنی می گویند و سلسله معارفی را كه ممكن نیست در زمانی خاص با راویان در میان گذارند ، به صورت دعا تعلیم فرموده اند. همچنین دستور داده اند كه بدون هیچ تصرف و كم و زیاد كردن الفاظ ، هر چه فاثور است خوانده شود و بدان وسیله با خدای متعال سخن گفته آید تمام همین دستور به طور ثابت بماند و در قرون آینده كه محققان دیگر خواهد آمد ، این كلمات به صورت ارمغان بر آنان نازل شود ، بلكه از آن استفاده كنند ، پس در واقع گنجینه ی دعا از عظیم ترین ارمغان هایی است كه حضرات معصومین برای امت خود باقی گذارده اند و امروز شاهد هستیم كه تا كنون گفته ورقی از این كتابخانه ی عظیم كاسته نشده و همچنان این گنجینه به صورت بكر و مكنون و مستور باقی مانده است . پس در واقع ، قبل زا فرضیات و اثری ، مكتب دعا و زیارات در صدد القای معارف بلند

ی هستند. كه در روایات مورد سوال واقع نشده است و خود معصومین نیز آن را ابراز فرموده اند ، از این جهت ، مكتب دعا مكتبی تربیتی است كه داری مقصد و عنایتی بس بلند است و یكی از بزرگ ترین سیاست های تربیتی دین مبین اسلام به حساب می آید .
13- تربیت انسان كامل:
تربیت انسان هایی كه تا بلند ترین قله ی مقامات بلوغ پیدا كرده و در مرتفع ترین ذره ی فضیلت تمام یافته اند ثابت می كند كه مقامات مذكور در فرهنگ الهی سلام، صرفاً یك سری ایده های ذهنی كه تنها در مرحله ی خیال و وهم قرار داشته باشند نیست ،تا استعداد خاصی چنین فكر كند كه این جمله ، سینه و در اینده ای بسیرا دور است كه از آن خبری نداریم و لذا نتوان به آن

وعده ی دور ، از لذاند نقد در گذشت : چه فكر نا پخته و چه اندیشه ی دور از واقعیتی ! البته كسی كه با فرهنگ دعا آشنا باشد به خوبی میداند كه تا انسان به مقام معرفت نرسیده باشد ، هر گز نمی تواند سختی را انشاء كند كه همه از آن بی خبرند ؛ به عبارت دیگر دعا قبل از هر چیز از مقام گوینده ای خبر می دهد كه د مقام انشای این مقوله عظیم بر آمده است . مسایل بلند دعا ، قبل از هر چیز دلالت ب رروح بلند و مقام رفیع و شخصیت والای گوینده ی آن دارد ؛ به عبارت دیگر می توان گفت كه دعای كمیل و دعای ابو حمزه ثمالی و دعای عرفه سید الشهدا ء و سفرنامه ی آن بزرگواران در سفر(من الخلق الی الحق و من الحق الی الخلق) است . آنها با ودیعه گذاردن این گنجینه ی سنگین ، انسان ها را به موطن خود دعوت كرده و از همه خواسته اند تا با تا پو رد نظام تكلیف اسالمی و متخلق شدن به اخلق الهی و تمرین در تأدیب نفس ، به آن مقامات نایل آیند . این دعا ها به می می گویند كه ابواب كمالات بر روی انسان ها باز است ،لذا باید از خدا بخواهند و با جانب آن كمالات حركت كنند و اسلام فقط یك سلسله عبارات نیست كه برای بسیاری از هر لفظ تجاوز نكند ، بلكه مثلاً همین نماز معجونی است كه در ان همه ی مقلامت انسانی لحاظ شده و انسان به طرف آنها خوانده شده .
14- ایجادامید و اطمینان در زندگی
امید ، شادمانی دل به خاطر انتظار امری مطلوب و محبوب در آینده است كه از حسن ظن یا خو

ش گمانی انسان سرچشمه می گیرد. این صنعت قدسی كه در فرهنگ معرف دینی و جا ء نام گرفته است ، چونان خوف یعنی بیم از فرجام اندهبار در زندگی ، دوبان پروازند كه با آن دو قهرمان و خوبان بندگان به جایگاه ستوده ای پرواز می كنند و همانند توسن های تیز با ، گردنه های سخت آخرت را طی می كنند . به یقین یأس و نومید ی از سپاهیان شیطان است و ابلیس به خاطر چنین صفت ناشایسیت هدف لعنت و برائت ابدی قرار گرفت . ار این رو تعادل بین خوف و رجاء از صفات

صالحان است . آری اُمید سرمایه اس است سرشار از شوق و شیدایی است كه در پرتو ان حضور در محضر خداوند استمرار و اقبه و مجابره ی افراد با اعمال صالح و مراقبت از ارزش های الهی نصیب انسان می شود . بنیان رجاء، محبت و علاقه ی قلبی به خداست كه جوانان دارویی شفا بخش ، غم هاو غصه های پدید آمده در سرای وجود انسان ها با آن زدوده می شود ، و نگاه روشن به آینده و خرسند ی و خوشحالی روحی جایگزین یأس و نومیدی می شود. آموزه های آسمانی معصومان بیانگر این واقعین است مرز ممنوعه ی رجاء غرور و غفلت است كه به انسان جرأت و جسارت عصیان وطغیان ها را می دهد . در كی نگاه ارتباط آگاهانه و اندیشمندانه ی انسان با خدای مهربان از طریق دعا نسیم امید و مشعل عشق و تلاش در زندگی می آفریند و عبد راز گو و نیاز آورنده به پیشگاه پروردگار را با كیمیایی امید و ارادت همراه می كند تا هرگز غبار خمودی ، خستگی و افسردگی از هجوم سختی های بر سیرت و صورت او نمایان نشود و همراه خود را در پناه مهربان ترین مهربانان بیابد.
به این فراز از سخن امام سجاد در دعای ابوحمزه بنگریم كه پرودرگار خویش را گاهی امید عظیم و زمانی در جاذ خالص معرفی می كند و عرض می نماید : انَّ لنا مِنكَ رجاءَ عظیماً ; و لكَ خالصً رجائی .. ما قطعتُ رجائی منك الهی حقِّقْ رجائی ندادند !! همانا نزد ما امید مرا قطع مگردان ; و رجاءام را محقق فرما. اگر با چنین نگاه نورانی بنگریم مانیز چنین نغمه های امید آفرینی را بر زبان و دل جاری می كنیم و خدا را آنچنان كه باید می خوانیم .

15- تغییر سرنوشت بوسیله دعا
یكی از آثار بسیار مهم و ثبت دعا به ویژه در عرصه ی عقاید و باورها تغییر یافتن سرنوشت و تعویض سوء عاقبت به حسن عاقبت است !!! كاری معجزه آسا كه سرمایه یگانه و ابدی انسان یعنی عمر او را از نیستی و پوچی به هستی و پاكی و پایداری تبدیل می كند ، دعا ها و خواسته های معصومان دفتر تعرفتی است تا هر یك از ما در هنگامه های اجابت ، از جلوه های جاری و ظاره

ی زندگی عبود كنیم و پایان حیات و هستی خود را به آغازی زیبا و زرین از رضایت الهی و رضوان ربوبی برسانیم ، از این رو سخنان بسیاری از پیشوایان در باره تاثیر دعا در رفع یا تغییر قضا وسرنوشت به چشم می خورد كه بحث بداء یا تغییر تقدیر كه از مباحث اصولی و بنیادین دینی است از طریق دعا انجام می شود .
حال در یك تقسیم بندی كه برای آثار دعا ذكر كرده اند و آن را به آثار تربیتی و آثار جنسی تقسیم

كرده اند می پردازیم .
الف )اثر تر بیتی
برخی تصور كرده اند كه ، اثر تربیتی دعا فقط از جهت تلقین به نفس اس ، یعنی وقتی انسان مطالب خوبی را بر زبان می آورد به خودش تلقین می كند كه باید این چنین باشد مثلاً جا خواندن دعای مكارم الااخلاق به نفس تلقین می شود كه باید اخلاق خود را اصلاح كند ، صفات خوب كسب نماید و از صفات بد اجتناب ورزد ، اینان اثر تربیتی دعا را فقط در همین جنبه می دانند و دعاهایی را كه فاقد این جنبه باشد دعا های استعماری قلمداری می كنند . این تصور ناشی از كوته بینی و نقض شناخت ، نسبت به معارف اسلامی است . بزرگترین اثر دعا همان حقیقت عبادی است ، كه در آن نهفته است ، همان كه موجب تكامل معنوی اسنان و انسانیت او می شود . البته ممكن است در بعضی دعا ها آثار تلقین به نفس و نظایر آنان نیز وجود داشته باشد ، اما این آثار مانند حركت آرواره ها به هنگام غذا خوردن است كه در عین اینكه كار جویدن غذا را انجام می دهد خود نیز ورزش كرده ، و از این جهت تقویت می گردد. این ورزش را نمی توان فایده ی حقیقی غذا خوردن دانست ، فایده ی حقیقی غذا خوردن تأمین مواد لازم برای بدن است . فاید ه ی حقیقی دعا نیز توجه به خدا و بندگی اوست كمال انسان در این است كه نفر خود را نسبت به خدا در كامپیوتر نماید و به این حقیقت اعتراف كند تا انسان نسبت به این واقعیت اعتراف نكند ، فقر خود را به درستی نشناسد و به كمال انسانی نائل نمی شود ، یك از چیزهایی كه موجب می شود

انسان به این حقیقت تزدیك گردد یا معرفتش كامل شود دعاست . دعا خود عبارت است و تنها راه تكامل انسان نیز عبادت می باشد ، بنا بر این دعا یكی از راههای تكامل انسان است . كه در اثر بندگی و اعتراف به ذلت ، در مقابل خالق قادر و بی همتاست .
ب ) اثرات جنبی
1- یكی از آنها شناخت خداوند است ه به تفصیل آن پرداختیم .
2- كسب اخلاق خدایی: در دستورات مذهبی و احادیث شریفه توصیه شده كه به اخلاق خدایی

در آیید . دعا كننده از طریق دعا سعی می كند صفات خدایی را در خود ایجاد و تقویت نماید و كوشش می كند كه همچنان كه خدا را به صفاتی مانند مهربانی و گذشت متصف می سازد ع او نیز با دیگران مهربان و باگذشت باشد .
3- پاكی و پاكیزگی : از آداب دعا پاك بودن لباس و حلال بودن غذای دعا كننده و مباح بودن مكان

دعاست ، وقتی دعا كننده مقید گردد كه از راه حرام ارتزاق نكند و كسب و كار ناروا نداشته باشند چه ملت خوشبختی هستند و دارای چه مدینه ی فاضله ای خواهند بود!
4- سركوبی نفس: بزرگترین فایده ی دعا و حتی همی عبادات جلوگیری از طغیان نفس است ، تكبر بزرگترین دام شیطان و قوی ترین ابزار فریب او شمرده می شود . نابود ساختن خود خواهی به منزله ی ریشه كن كردن تمامی معایب اخلاقی و آماده نمودن خود برای كسب همه ی فضایل است . نیایشگر با ایستادن در پیشگاه خدا و توجه نمودن به كبریایی و عظمت او ودر نظر گرفتن كوچكی و حقارت خود فقر و نیاز سرا پای وجود خویش را در مقابل خداوند اظهار می نماید و بدین وسیله خود رااز هرمخلوقی بی نیاز و تنها به او نیازمند می بیند . پس دعا فروتنی تؤام با قناعت و عزت نفس را به دنبال دارد . ایناثر تربیتی مكوجب می شودكه انسان فقر خود را نسبت به خدا درك نماید د رنتیجه معرفت او كمل گردد. اثر جنبی باعث می شود به ریشه ی همه سعادت ها دست یابد چرا كه وقتی اسامی پرودگار را بر زبان جاری می كند با تدبر و تحقق در صفات حق تعالی امید ونشاط تازه ای به دست آورده و به شناخت پروردگار می رسد ،ضمن اینكه یاد آوری نعمت های خداوند و بیان صفات نیك حق تعالی ، موجب قرب بیشتر او می گردد. از طریق دعا و نیایش انسان سعی می كند صفات خدایی را در خود ایجاد و تقویت نماید و از سركوبی و طغیان نفس جلوگیری نماید و بنا بر این دعا بهترین راه و روش برای خدا شناسی است . با وجودیكه امر دعا از جانب

خداوند متعال و اولیای دین بسیار سفارش شده است و آثار سازنده ی بسیاری درآن وجود دارد و لی افراد مغرض و نا آگاه به دلایلی این امر عبادی را انكار كرده یا شبهاتی در رابطه با دعا مطرح نموده اند ، كه برای روشن شدن اذهان و اثبات حقانیت امر عبادات بخصوص دعا شبهات وارده را پاسخ می گوئین تا ساحت مقدس آیین دین در مظان تهمت قرار نگیرد و با درهای ایمانی مردم پایدار تر گردد. گروهی سوال می كنند.

سوال اول
خداوند جهان هر چیزی را طبق حكمت و نظم با برنامه ای معین آفریده است ، و دیگر جاتیی برای نیایش باقی نمی ماند ;..
جواب:
بدون تردیید مقدرات پرودرگار روی علم و حكمت است ، ولی نكته آن است كه بسیاری از مقدرات الهی مشروط به وجود یا عدم یك یا چند شرط است ، و نیایش در پاره ای مواقع شرط تحقق آن مطلوب است ؛ به تعبیر دیگر ، دعا قسمتی از تقدیر الهی است ، همانند مریضی كه تقدیر بر آن

است كه اگر مداوا نكند بمیرد ، ولی اگر همان مرض را مداوا كدره و دارو بخورد بهبود یافته وبه حیات خود ادامه می دهد .نیز در تفسیز آیه 186 از سوره ی بقره آمده است همانگونه كه انسان در سفر حكم نماز و روزه اش غیر از انسان در وطن است ، انسان دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستندو سنت خداوند لطف به اولی است نه دومی آری دعا و گفتگو با خداوند ظرفیت انسان برا برای دریافت الطاف الهی بیشتر می كند ، همانگونه كامپیوتر توسل و زیارت اولیا ی خدا شرایط انسان را عوض می كند . چنانكه اگر كودكی به همراه پدر به مهمانی رود دریافت محبتش بیش از آن خواهد بود كه تنها برود بنا بر این دعا ، زیارت و توسل شرایط انسان را عوض می كند نه بر هم زدن سنت های قطعی الهی را .
سوال دوم
خداوند متعال به نهان و آشكار جهان مطلع است و تمام مصالح بندگان را می داند ، پس باید تسلیم و خاموش بوده و لب از نیایش فرو بندیم .
جواب :
بی شكر خداوند متعال به نهان و آشكار همه موجودات ، حتی از افكار درونی ما آگاه است و آنچه را مصلحت بداند انجام می دهد ، اما باید توجه داشت كه ممكن است بدون دعا مصلحت در عطای چیزی نباشد ، و مصلحت مشروز به دعا باشد . مسیر بن عبد العزیز نقل می كند كه امام صادق (

ع ) به من فرمود « ای مسیر» با پروردگار خود نیایش كن ، و نگو هر چه می بایست بشود به قلم تقدیر و مشیت خداوند ی انجام خواهد شد ، زیرا نزد خداوند منزلت و مقامی است كه جز از طریق در خواست به آن نخواهی رسید و اگر فردی لب از نیایش فرو بندد و درخواست نكند، چیزی به او عطا نخواهد شد ، پس سوال و نیایش كن كه مورد عطا و بخشش قرار خواهی گرفت . ای مسیر ! هیچ دری كوبیده نمی شود مگر آنكه سرانجام به روی انسان گشوده شود .
سوال سوم
برخی دیگر دعا را جسارت به درگاه الهی دانسته و می گویند : دعا در حقیقت مسخره كردن خدا و عملی شرم آور است .
جواب :

در پاسخ این افراد باید گفت : آیا شخصی كه با كمال خضوع و انكسار با چشمی اشكبار به درگاه پروردگار دست به دعا بلند می كند جسور و بی ادب است ؟! آیا كسی كه كوچكی و كمال احتیاج خود را اعلان داشته و از حضرتش استمدار می نماید ، برای خدا تكلیف معین می كند؟یا برعكس ؛وظیفه ی اشخاص نیازمند درخواست از شخص بی نیاز ، به ویژه از پروردگار جهان است ! اگر بر فرض محال دعا هیچ تأثیری برای درمان دردها یا اصلاح امور افراد و اجتماع نداشته باشد ، آیا نمی توان آن را وسیلهی ارتباط با خدای بزرگ و كسب تكلیف و طلب راهنمایی برای یافتن راه صحیح از نادرست دانست ؟ یعنی از پروردگار، درخواست تشخیص طریق كامل و نزدیك تر برای كشف معمانی پیشبنده زندگی نمود ، و پس ازیافتن را ه عمل با كمال آرامش خاطر برای انجام دادن آن گام های استواری برداشت . آری نیایش را ههای پنهان را به روی فكر انسان های باز كرده و از هر نوع انحراف و لغزش فركی و عملی آنها پیشگیری می كند.

سوال چهارم
برخی از مردم بر این عقیده اند كه تنها را ه ریشه كن كردن دی در جهان و جلب منفعت ، این است كه آدمی با رون فعالیت مثبتی چشم به رحمت پروردگان بورزد و منتظر باشد كه خداوند مشكلاتش را برطرف كند . این نظریه را نهضت « رفورم » به وجود آورد .

جواب :
این نظریه كاملاً با طل است ، زیرا اگر خداوند همه كارها را به تنهایی انجام می داد و انسان ، بدون فعالیت دست به طرف او دراز می كرد ، جهان و زندگی ؛ دیگر مفهومی نداشت و پروردگار به یك خدمتگزار آسمانی بشر محدود می شد ، خداوند به ما هوش عطا فرموده تا بتوانیم فكر كنیم ، و نیرو بخشیده تا بتوانیم با فعالیت خود ثمره ای به دست آوریم . اگر اینها را با دعا و نماز كسب

می كردیم ، دیگر هوشمندی و فعالیت معنا و مفهومی نداشت . نماز و دعا برای كوشش ها و فعالیت های مكمل لازم و شگفت انگیزی است ، ولی اگر جایگزین كوشش و فعالیت گردد .بی نهایت خطرناك خواهد بود .

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky